fledgeling


مره تازه پروبال دراورده، جوجه، نوچه، ادم ناازموده

جمله های نمونه

1. A flurry of blows from the fledgeling Sith leave Obi-Wan on the defensive before we see him flung backwards across the room.
[ترجمه گوگل]انبوهی از ضربات سیث نوپا اوبی وان را در حالت تدافعی قرار داد قبل از اینکه ببینیم او به سمت عقب در اتاق پرتاب می شود
[ترجمه ترگمان]قبل از اینکه او را ببینم که او را به طرف اتاق پرت کرده بودند، بی وقفه از او جدا شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nor would I wish to crush a fledgeling creative spark that may produce something much better later, when such a spark is often so difficult to keep alight.
[ترجمه گوگل]همچنین نمی‌خواهم یک جرقه خلاقانه نوپا را درهم بشکنم که ممکن است بعداً چیز بسیار بهتری تولید کند، در حالی که روشن نگه داشتن چنین جرقه‌ای اغلب بسیار دشوار است
[ترجمه ترگمان]و نه دوست دارم یک جرقه بسیار خلاقانه ای را خرد کنم که بعدا ممکن است چیزی بسیار بهتر تولید کند، زمانی که چنین جرقه ای اغلب برای روشن نگه داشتن آن بسیار مشکل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. China's fledgeling golf industry -now in its 26thyear -believes it can lure two million new players over the next decade.
[ترجمه گوگل]صنعت نوپا گلف چین - که اکنون در بیست و ششمین سال خود قرار دارد - معتقد است که می تواند دو میلیون بازیکن جدید را در دهه آینده جذب کند
[ترجمه ترگمان]صنعت گلف fledgeling چین - که در حال حاضر در ۲۶ thyear این کشور است - بر این باور است که می تواند دو میلیون بازیکن جدید را در طی دهه آینده به دام بیاندازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. China yesterday signalled it was prepared to accept foreign private equity groups, following last week's introduction of a law to encourage its fledgeling domestic private equity industry.
[ترجمه گوگل]چین دیروز اعلام کرد که آماده پذیرش گروه های سهام خصوصی خارجی است، پس از معرفی هفته گذشته قانونی برای تشویق صنعت نوپا سهام خصوصی داخلی خود
[ترجمه ترگمان]چین دیروز به دنبال معرفی یک قانون برای تشویق صنعت مالکیت خصوصی داخلی خود، اعلام کرد که آماده پذیرش گروه های سرمایه گذاری خصوصی خارجی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Finding good code to read used to be hard, because there were few large programs available in source for fledgeling hackers to read and tinker with.
[ترجمه گوگل]یافتن کد خوب برای خواندن قبلاً سخت بود، زیرا تعداد کمی از برنامه های بزرگ در منبع برای خواندن و سرهم بندی هکرهای تازه کار موجود بود
[ترجمه ترگمان]پیدا کردن یک کد خوب برای خواندن به سختی می تواند دشوار باشد، چون تعداد کمی از برنامه های بزرگ موجود در منبع برای هکرها برای خواندن و سرهم بندی کردن به آن ها وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Spurs were punctured with clinical efficiency on the break by an extremely organised Everton team who are top of the fledgeling table.
[ترجمه گوگل]اسپرز با کارایی بالینی در وقت استراحت توسط یک تیم بسیار سازمان یافته اورتون که در صدر جدول نوپا قرار دارند، شکست خورد
[ترجمه ترگمان]تیم Spurs با کارایی بالینی در تیم اورتون organised که بالای میز fledgeling قرار دارند، به ضرب گلوله کشته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• young bird just fledged; inexperienced young person; newcomer, starter, neophyte, entrant (participant in an activity)

پیشنهاد کاربران

### 🔹 1. **fledge** ( فعل )
معنی: پر درآوردن ( در مورد پرندگان )
- مثال:
The chicks will **fledge** in two weeks.
جوجه ها در دو هفته آینده پر درمی آورند.
- - -
### 🔹 2. **fledged** ( صفت )
...
[مشاهده متن کامل]

معنی: دارای پر؛ آماده پرواز؛ رشد یافته
- مثال:
A **fledged** bird can survive on its own.
یک پرنده ی بالغ می تواند به تنهایی زنده بماند.
- - -
### 🔹 3. **fully fledged** ( صفت ترکیبی )
معنی: کاملاً رشد یافته؛ حرفه ای؛ تمام عیار
- مثال:
He is now a **fully fledged** lawyer.
او حالا یک وکیل حرفه ای است.
- - -
### 🔹 4. **unfledged** ( صفت )
معنی: بدون پر؛ نارس؛ ناپخته؛ خام
- مثال:
An **unfledged** idea is not ready for action.
یک ایده ی ناپخته هنوز برای اجرا آماده نیست.
- - -
### 🔹 5. **fledgling** ( اسم / صفت )
معنی: جوجه ی تازه پر؛ فرد یا چیز تازه کار و ناپخته
- به صورت اسم:
The **fledgling** fell from the nest.
جوجه ی تازه پر از لانه افتاد.
- به صورت صفت:
A **fledgling** company needs support.
یک شرکت نوپا به حمایت نیاز دارد.
### 🔹 fledge ( فعل )
معنی: پر درآوردن، آماده پرواز شدن ( در مورد پرندگان )
**Collocations با فاعل های طبیعی:**
- birds fledge
- chicks fledge
- young birds fledge
- owls fledge
- eagles fledge
**مثال:**
- The chicks fledge after three weeks.
جوجه ها پس از سه هفته پر درمی آورند.
- - -
**Collocations با قید ( adverb ) :**
- fully fledge → کاملاً پر درآوردن
- eventually fledge → بالاخره پر درآوردن
- begin to fledge → شروع به پر درآوردن کردن
- fail to fledge → موفق نشدن به پر درآوردن
**مثال:**
- The young bird has fully fledged and is ready to fly.
پرنده ی جوان کاملاً پر درآورده و آماده پرواز است.
- - -
### 🔹 fledged ( صفت )
**ترکیب های رایج با "fully fledged":**
- fully fledged adult
- fully fledged member
- fully fledged professional
- fully fledged democracy
- fully fledged war
- fully fledged company
**مثال:**
- She is now a fully fledged engineer.
او حالا یک مهندس حرفه ای و تمام عیار است.
- - -
### 🔹 fledgling ( اسم / صفت )
**هم آیندهای رایج:**
- fledgling bird
- fledgling writer
- fledgling democracy
- fledgling company
- fledgling career
**مثال:**
- The fledgling company is still learning how to compete.
این شرکت نوپا هنوز در حال یادگیری رقابت است.
chatgpt

: Examples
Fledgling democracy دموکراسی نوپا
Fledgling industryصنعت نوپا
Fledgling businessتجارت و کسب نوپا
Fledgling senatorنماینده مجلس تازه کار
Fledgling drama program برنامه نمایشی نوپا
Fledgling company شرکت تازه کار

بپرس