fleck

/ˈflek//flek/

معنی: نقطه، خال، رگه رگه کردن، خط خط کردن، نقطه نقطه کردن
معانی دیگر: لک، خال (نقطه یا بخش روشن تر از زمینه)، لکه، سایه آفتاب، تکه ی کوچک، ذره، پاریزه، دارای سایه آفتاب کردن، خال خال کردن، سایه روشن کردن، لک لک کردن، راه راه، برفک

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a small patch of light or color.

- Flecks of light played across the wall.
[ترجمه گوگل] تکه های نور روی دیوار پخش می شود
[ترجمه ترگمان] نور ضعیفی از میان دیوار می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

(2) تعریف: a tiny bit; speck.
مشابه: molecule, mote, speck

- The elegant glass ornaments were adorned with flecks of gold.
[ترجمه گوگل] زیور آلات شیشه ای ظریف با تکه های طلا تزئین شده بود
[ترجمه ترگمان] The پر زرق و برق با رگه های طلایی تزیین شده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
فعل گذرا ( transitive verb )
حالات: flecks, flecking, flecked
• : تعریف: to create flecks on.

- The sun shining through the trees flecked the ground.
[ترجمه گوگل] خورشیدی که از لابه لای درختان می تابد زمین را تکان می دهد
[ترجمه ترگمان] خورشید از میان درختان در حال درخشیدن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. a fleck of soot
یک ذره ی دوده

2. The material has a red fleck in it.
[ترجمه گوگل]این ماده دارای یک لکه قرمز در آن است
[ترجمه ترگمان]ماده یک fleck قرمز در آن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. In the 1955 golf championship, dark horse Jack Fleck defeated Ben Hogan.
[ترجمه گوگل]در مسابقات قهرمانی گلف 1955، اسب تیره جک فلک، بن هوگان را شکست داد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۵۵، جک فلک، اسب سیاه، بن هوگان را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fleck was certainly not the only critic to do a hatchet job on his latest novel.
[ترجمه گوگل]فلک مطمئنا تنها منتقدی نبود که بر روی آخرین رمان خود به طور خلاصه کار کرد
[ترجمه ترگمان]فلک بی شک تنها منتقد بود که کار hatchet را بر آخرین رمان خود انجام می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Robert Fleck ran his heart out on his debut and might have scored twice.
[ترجمه گوگل]رابرت فلک در اولین بازی خود به شدت ناراحت بود و ممکن بود دو بار گلزنی کند
[ترجمه ترگمان]رابرت فلک در شروع کارش قلبش را بیرون کشید و ممکن بود دو بار گل بزند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Fleck, Chelsea's record buy at £ 5 million, has scored only once in 10 games - his worst-ever run.
[ترجمه گوگل]فلک، رکورد خرید 5 میلیون پوندی چلسی، تنها یک بار در 10 بازی گلزنی کرده است - بدترین رکورد او در تاریخ
[ترجمه ترگمان]فلک، رکورد چلسی با ۵ میلیون پوند، تنها یک بار در ۱۰ بازی به ثمر رسیده - بدترین امتیاز او
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Fleck: Transmissibility aestates, chloasma, sunburn, lead mercury speckle, senile plaque, chromatosis etc.
[ترجمه گوگل]فلک: استات های قابل انتقال، کلواسما، آفتاب سوختگی، لکه های جیوه سرب، پلاک های پیری، کروماتوز و غیره
[ترجمه ترگمان]فلک: transmissibility aestates، chloasma، آفتاب سوختگی، سرب جیوه، پلاک سالخوردگان، chromatosis و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. For every sin that he committed, astain would fleck and wreck its fairness.
[ترجمه گوگل]به ازای هر گناهی که مرتکب می‌شد، استین می‌چرخید و انصاف آن را از بین می‌برد
[ترجمه ترگمان]به خاطر هر گناهی که مرتکب شده بود، با آن مخالفت می کرد و بی شرف آن را خراب می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The garlic moss has no the yellow fleck and other virus.
[ترجمه گوگل]خزه سیر فاقد لکه زرد و سایر ویروس ها است
[ترجمه ترگمان]خزه سیر زرد رنگ زرد و دیگر ویروس ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Spirals of white, pink and brown noise fleck the soundscape.
[ترجمه گوگل]مارپیچ‌هایی از نویزهای سفید، صورتی و قهوه‌ای چشم‌انداز صدا را تکان می‌دهند
[ترجمه ترگمان]spirals سفید و قهوه ای و قهوه ای
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In fleck corneal dystrophy, the lesion only involved stroma, epithelium and endothelium levels were normal.
[ترجمه گوگل]در دیستروفی فلک قرنیه، ضایعه فقط شامل سطح استروما، اپیتلیوم و اندوتلیوم طبیعی بود
[ترجمه ترگمان]در فساد corneal corneal، the که تنها شامل stroma، بافت پوششی و اندوتلیوم است عادی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. How to treat senile plaque. Fleck?
[ترجمه گوگل]نحوه درمان پلاک پیری فلک؟
[ترجمه ترگمان]چگونه با یک نشان پیر رفتار کند فلک؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Dr. FLECK: It certainly seems that in terms of whats in the pipeline, most of these cancer drugs are coming in somewhere between the 50, 000 and 130, 000 dollar mark.
[ترجمه گوگل]دکتر فلک: مطمئناً به نظر می رسد که از نظر آنچه در راه است، بیشتر این داروهای سرطان چیزی بین 50000 تا 130000 دلار عرضه می شوند
[ترجمه ترگمان]دکتر fleck: به نظر می رسد که بر حسب آنچه در خط لوله وجود دارد، بیشتر این داروهای سرطان در جایی بین ۵۰۰۰۰ و ۱۳۰ هزار دلار قرار دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Every fleck of light reminds me how much I've yet to see.
[ترجمه گوگل]هر ذره نور به من یادآوری می کند که چقدر هنوز باید ببینم
[ترجمه ترگمان]هر نقطه نوری به من یادآوری می کند که تا چه اندازه باید آن را ببینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نقطه (اسم)
stop, ace, speck, point, spot, dot, part, jot, period, mark, prick, mote, minim, iota, plot, fleck, full stop, splotch, punctation, speckle, tittle

خال (اسم)
blotch, speck, spot, dot, mote, beauty spot, mole, freckle, mother's mark, stigma, pip, fleck, speckle

رگه رگه کردن (فعل)
fleck

خط خط کردن (فعل)
streak, fleck, scrabble

نقطه نقطه کردن (فعل)
fleck

تخصصی

[نساجی] رگه رگه - خط خط - راه راه - خال خال - نقطه نقطه

انگلیسی به انگلیسی

• small stain; small spot; speck; flake; small piece or particle
cover with flecks, speckle, streak, spot
flecks are small marks on a surface, or objects that look like small marks.

پیشنهاد کاربران

1. لکه. خال 2. ذره. قطره 3. نقش خال خال. نقش خال مخالی 4. لکه لکه کردن. خال خال کردن
مثال:
flecks of pale blue
خالهایی از آبی کمرنگ
the deer's flanks were flecked with white
پهلوهای گوزن خالها و لکه های سفید داشت.
✨ از مجموعه لغات GRE ✨
✍ توضیح: To mark or dot with small spots; speck 🎨
🔍 مترادف: Dot
✅ مثال: The painter flecked the canvas with various shades of blue to create a starry night sky.
میشه گفت she was so close to him, that she could
see the flecks of his green eyes
یعنی او آنقدر به او نزدیک بود که می توانست طرح قسمت رنگی چشمش را ببیند
1 - یک نشانه کوچک، یک نقطه کوچک
2 - یک بخش یا قسمت کوچک از چیزی

بپرس