1. Add a few drops of peppermint flavouring.
[ترجمه گوگل]چند قطره طعم دهنده نعناع اضافه کنید
[ترجمه ترگمان]چند قطره از نعناع را به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]چند قطره از نعناع را به آن اضافه کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. Contains no artificial colouring or flavouring.
[ترجمه گوگل]فاقد رنگ و طعم دهنده مصنوعی
[ترجمه ترگمان]هیچ رنگ مصنوعی و یا flavouring مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]هیچ رنگ مصنوعی و یا flavouring مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This yoghurt contains no artificial flavouring or colouring.
[ترجمه گوگل]این ماست فاقد طعم دهنده و رنگ مصنوعی است
[ترجمه ترگمان]ماست شامل هیچ رنگ یا رنگ مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ماست شامل هیچ رنگ یا رنگ مصنوعی نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. Plain mixed peppercorns make an excellent flavouring for venison.
[ترجمه گوگل]دانه های فلفل مخلوط ساده طعم دهنده ای عالی برای گوشت گوزن است
[ترجمه ترگمان]غذاهای مخلوط ساده و ساده، غذای عالی برای شکار درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]غذاهای مخلوط ساده و ساده، غذای عالی برای شکار درست می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Get the habit of flavouring with mild spices, herbs and other natural seasonings.
[ترجمه گوگل]عادت به طعم دادن با ادویه های ملایم، گیاهان و سایر چاشنی های طبیعی داشته باشید
[ترجمه ترگمان]عادت غذا خوردن با ادویه ملایم، گیاهان و دیگر چاشنی طبیعی را به خود جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]عادت غذا خوردن با ادویه ملایم، گیاهان و دیگر چاشنی طبیعی را به خود جلب کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The most usual flavouring additions are spices, peppercorns and nuts, especially pistachios.
[ترجمه گوگل]معمول ترین طعم دهنده ها ادویه جات ترشی جات، دانه فلفل و مغزها به خصوص پسته است
[ترجمه ترگمان]معمول ترین additions flavouring ادویه، peppercorns و آجیل است، به خصوص پسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]معمول ترین additions flavouring ادویه، peppercorns و آجیل است، به خصوص پسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The soup needs more flavouring.
[ترجمه شان] سوپ نیاز به چاشنی بیشتری دارد.|
[ترجمه گوگل]سوپ به طعم بیشتری نیاز دارد[ترجمه ترگمان]سوپ به flavouring بیشتری نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Vibrato, like all flavouring, needs very fastidious use on brass instruments.
[ترجمه گوگل]ویبراتو، مانند همه طعمدهندهها، نیاز به استفاده بسیار دقیق در سازهای برنجی دارد
[ترجمه ترگمان]Vibrato مثل همه flavouring به استفاده بسیار دقیق از ابزار برنجی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Vibrato مثل همه flavouring به استفاده بسیار دقیق از ابزار برنجی نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. I find them useful for flavouring game pies.
[ترجمه گوگل]من آنها را برای طعم دادن به پای بازی مفید می دانم
[ترجمه ترگمان]من آن ها را برای پای بازی های flavouring مفید می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من آن ها را برای پای بازی های flavouring مفید می دانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. These would have been used for both flavouring and for medicinal purposes.
[ترجمه گوگل]اینها هم برای طعمدهی و هم برای اهداف دارویی استفاده میشدند
[ترجمه ترگمان]این دو برای اهداف دارویی و هم برای مصارف دارویی استفاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این دو برای اهداف دارویی و هم برای مصارف دارویی استفاده می شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Besides, it has its characteristic flavouring components such as butyl butyrate etc. which could hardly be found in other Luzhou-flavour liquors.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، دارای اجزای طعمدهنده مشخصهای مانند بوتیل بوتیرات و غیره است که به سختی میتوان آن را در سایر مشروبات الکلی با طعم لوژو یافت
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن اجزای flavouring خاص خود مانند بوتیل butyrate و غیره را دارد که به سختی می تواند در دیگر نوشیدنی های الکلی دیگر یافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، آن اجزای flavouring خاص خود مانند بوتیل butyrate و غیره را دارد که به سختی می تواند در دیگر نوشیدنی های الکلی دیگر یافت شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Nutmeg is usually used as flavouring in food.
[ترجمه گوگل]جوز هندی معمولا به عنوان طعم دهنده در غذا استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]Nutmeg معمولا به عنوان flavouring در غذا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Nutmeg معمولا به عنوان flavouring در غذا مورد استفاده قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. She likes flavouring dishes with chili oil.
[ترجمه گوگل]او دوست دارد غذاها را با روغن چیلی طعم دار کند
[ترجمه ترگمان]او غذاهای flavouring را با روغن فلفل چیلی دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]او غذاهای flavouring را با روغن فلفل چیلی دوست دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Microencapsulation of flavouring substance is an important branch of microencapsulation embedding technology.
[ترجمه گوگل]ریزپوشانی مواد طعم دهنده یکی از شاخه های مهم فناوری تعبیه ریزپوشانی است
[ترجمه ترگمان]Microencapsulation از جنس flavouring یک شاخه مهم از تکنولوژی embedding است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]Microencapsulation از جنس flavouring یک شاخه مهم از تکنولوژی embedding است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Worcester sauce is a flavouring used in many dishes, both cooked and uncooked, and particularly with beef. It is an important ingredient in a Bloody Mary (vodka, tomato juice and Worcester sauce).
[ترجمه گوگل]سس ورسستر طعم دهنده ای است که در بسیاری از غذاها، چه پخته و چه نپخته، و به ویژه با گوشت گاو استفاده می شود این یک عنصر مهم در یک مری خونی (ودکا، آب گوجه فرنگی و سس ورسستر) است
[ترجمه ترگمان]sauce Worcester یک flavouring است که در بسیاری از غذاها، پخته شده و نپخته، و به خصوص با گوشت گاو مورد استفاده قرار می گیرد این یک جز مهم در یک مری خونین (ودکا، عصاره گوجه فرنگی و سس Worcester)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]sauce Worcester یک flavouring است که در بسیاری از غذاها، پخته شده و نپخته، و به خصوص با گوشت گاو مورد استفاده قرار می گیرد این یک جز مهم در یک مری خونین (ودکا، عصاره گوجه فرنگی و سس Worcester)است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید