flavorless

/ˈfleɪvəlɪs//ˈfleɪvəlɪs/

معنی: بی سلیقه، بدون مزه، بی طعم
معانی دیگر: بدون مزه، بی طعم

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of flavor.

جمله های نمونه

1. Neutral alcohol refers to pure and flavorless absolute ethyl alcohol and is widely applied in the production of vodka, nutritional wine and liqueur etc.
[ترجمه گوگل]الکل خنثی به الکل اتیلیک مطلق خالص و بدون طعم اشاره دارد و به طور گسترده در تولید ودکا، شراب غذایی و لیکور و غیره استفاده می شود
[ترجمه ترگمان]الکل خنثی به الکل ناب و flavorless مطلق گفته می شود و به طور گسترده در تولید ودکا، شراب تغذیه ای و لیکور به کار می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You made very diluted (thin, flavorless) soup.
[ترجمه گوگل]سوپ بسیار رقیق (رقیق و بدون طعم) درست کردید
[ترجمه ترگمان]تو سوپ رقیق کردی (thin، flavorless)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It can be eaten raw but seems somewhat flavorless that way.
[ترجمه گوگل]می توان آن را به صورت خام مصرف کرد اما به نظر می رسد تا حدودی بی طعم است
[ترجمه ترگمان]آن را می توان خام خورده اما به نظر کمی به آن طرف متمایل است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. After three days without reading, talk becomes flavorless.
[ترجمه گوگل]بعد از سه روز بدون مطالعه، صحبت بی مزه می شود
[ترجمه ترگمان]بعد از گذشت سه روز بدون خواندن، صحبت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. It was a perfectly flavorless Ghost.
[ترجمه گوگل]این یک روح کاملاً بدون طعم بود
[ترجمه ترگمان]روح perfectly بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Far from flavorless cubes, the menu selection includes such astronaut favorites as shrimp cocktail.
[ترجمه گوگل]به دور از مکعب های بی طعم، انتخاب منو شامل موارد مورد علاقه فضانوردان مانند کوکتل میگو است
[ترجمه ترگمان]در منوی cubes، انتخاب منو شامل موارد مورد علاقه astronaut به عنوان کوکتل میگو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Spinach is a healthy -- and flavorless -- addition to any smoothie.
[ترجمه گوگل]اسفناج یک افزودنی سالم - و بدون طعم - به هر اسموتی است
[ترجمه ترگمان]Spinach یک ترکیب سالم - - و flavorless - - علاوه بر هر گونه smoothie است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The unique combination of scented, flavorless food sprinkles used in the study is now found in Sensa, the only weight loss system that contains the patent-pending technology.
[ترجمه گوگل]ترکیب منحصربفردی از پاشیدن مواد غذایی معطر و بدون طعم مورد استفاده در این مطالعه اکنون در Sensa یافت می شود، تنها سیستم کاهش وزن که حاوی فناوری ثبت اختراع است
[ترجمه ترگمان]ترکیب منحصر به فرد از مواد معطر و flavorless که در این مطالعه استفاده می شود در حال حاضر در Sensa یافت می شود که تنها سیستم کاهش وزن است که شامل فن آوری در حال انتظار است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. It also makes the juice completely flavorless .
[ترجمه گوگل]همچنین آب میوه را کاملا بی طعم می کند
[ترجمه ترگمان]هم چنین آب را به طور کامل تمیز می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Life became gray and flavorless.
[ترجمه گوگل]زندگی خاکستری و بی مزه شد
[ترجمه ترگمان]زندگی خاکستری و flavorless شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Vodka's an alcoholic beverage that's supposed to be relatively flavorless. So researchers got to wondering: how come people who enjoy the stuff often express brand preference?
[ترجمه گوگل]ودکا یک نوشیدنی الکلی است که قرار است نسبتاً بی طعم باشد بنابراین محققان به این فکر افتادند که چگونه افرادی که از این چیزها لذت می برند ترجیح می دهند برند؟
[ترجمه ترگمان]این نوشیدنی الکلی است که قرار است نسبتا خوب باشد بنابراین محققان به این نتیجه رسیدند که چگونه افرادی که از این مسائل لذت می برند اغلب ترجیح نشان تجاری می دهند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. However, in scientific tests involving 400 people, obese participants who used the flavorless crystals "Sensa Tastant" lost an average of two stones in six months.
[ترجمه گوگل]با این حال، در آزمایش‌های علمی شامل ۴۰۰ نفر، شرکت‌کنندگان چاق که از کریستال‌های بی‌طعم «سنسا تاستانت» استفاده می‌کردند، به‌طور متوسط ​​در شش ماه دو سنگ از دست دادند
[ترجمه ترگمان]با این حال، در آزمون های علمی مربوط به ۴۰۰ نفر، شرکت کنندگان چاق که از کریستال های flavorless استفاده کرده اند، در عرض شش ماه میانگین دو سنگ را از دست دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Science fiction tends to present space food as either flavorless, prefabricated cubes or plates of luscious Earth food that magically appear out of high-tech replicators.
[ترجمه گوگل]داستان های علمی تخیلی تمایل دارند غذای فضایی را به صورت مکعب های بدون طعم و پیش ساخته یا بشقاب هایی از غذای لذیذ زمینی که به طور جادویی از تکثیرگرهای با تکنولوژی بالا ظاهر می شوند، نشان دهد
[ترجمه ترگمان]تخیلی علمی تمایل به ارایه غذا به فضا به عنوان either، تکه های پیش ساخته یا صفحات غذای زمینی luscious که به طور جادویی از replicators تکنولوژی بالا ظاهر می شوند، ارایه می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Sugar may affect the way that water is absorbed. When exercising strenuously, flavorless boiled water is the best beverage to imbibe.
[ترجمه گوگل]شکر ممکن است بر نحوه جذب آب تأثیر بگذارد هنگام ورزش شدید، آب جوشیده بدون طعم بهترین نوشیدنی برای خوردن است
[ترجمه ترگمان]شکر ممکن است بر روش جذب آب تاثیر بگذارد هنگامی که به شدت ورزش می کنید، آب جوش flavorless بهترین نوشیدنی است که به شما نشان داده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

بی سلیقه (صفت)
tasteless, flavorless, flavourless

بدون مزه (صفت)
flavorless, flavourless

بی طعم (صفت)
insipid, flavorless, flavourless

انگلیسی به انگلیسی

• tasteless, dull, unsavory (also flavourless)

پیشنهاد کاربران

بپرس