flautist

/ˈflɔːtɪst//ˈflɔːtɪst/

معنی: نی زن، فلوت زن
معانی دیگر: (نادر) با خودنمایی، با ژست و افاده، flutist نی زن

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: one who plays the flute; flutist.

جمله های نمونه

1. She turned smiling to the flautist.
[ترجمه گوگل]او با لبخند به طرف فلوتیست برگشت
[ترجمه ترگمان]او برگشت و به فلوت زن لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He also met a flautist whom he married after they both graduated.
[ترجمه گوگل]او همچنین با یک فلوتیست آشنا شد که پس از فارغ التحصیلی هر دو با او ازدواج کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین flautist را ملاقات کرد که بعد از فارغ التحصیلی از آن ها ازدواج کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The music is divine, and the flautist has the most impressive I-hate-tourists sneer I have ever seen.
[ترجمه گوگل]موسیقی الهی است، و نوازنده فلوت، تاثیرگذارترین تمسخر توریست‌هایی که تا به حال دیده‌ام را دارد
[ترجمه ترگمان]موسیقی آسمانی است، و the the impressive است که من تا به حال دیده ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I was especially impressed by the bright, forthright sound of the flautist.
[ترجمه گوگل]من به ویژه تحت تأثیر صدای روشن و صریح نوازنده فلوت قرار گرفتم
[ترجمه ترگمان]من مخصوصا از صدای واضح و صریح فلوت، تحت تاثیر قرار گرفتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hampered by illness and poverty, he devoted himself to poetry and to music, becoming a flautist in a Baltimore orchestra.
[ترجمه گوگل]او که به دلیل بیماری و فقر مانع شده بود، خود را وقف شعر و موسیقی کرد و در یک ارکستر بالتیمور نوازنده فلوت شد
[ترجمه ترگمان]او که براثر بیماری و فقر Hampered شده بود، خود را وقف شعر و موسیقی کرد، و در ارکستر بالتیمور flautist شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. She also took part in plays, learned ballet and tap, and was a skilled flautist and singer.
[ترجمه گوگل]او همچنین در نمایش‌ها شرکت می‌کرد، باله و تپ را آموخت و یک نوازنده و خواننده ماهر بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین در نمایش ها شرکت کرد، باله و تپ گیری آموخت، و یک خواننده و خواننده ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He had also worked with clarinettist Julian Farrell and flautist Glen Martin and in 2006 completed his Master's degree under a school scholarship.
[ترجمه گوگل]او همچنین با جولیان فارل نوازنده کلارینت و گلن مارتین نوازنده فلوت کار کرده بود و در سال 2006 مدرک کارشناسی ارشد خود را تحت بورسیه مدرسه به پایان رساند
[ترجمه ترگمان]او همچنین با clarinettist Julian و flautist گلن مارتین کار کرده بود و در سال ۲۰۰۶ مدرک کارشناسی ارشد خود را در دوره تحصیلی مدرسه به پایان رساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Do I give a crap about a ceremony with a dress and a flautist?
[ترجمه گوگل]آیا مراسمی با لباس و فلوتیست بدم؟
[ترجمه ترگمان]مگه من یه مراسم مذهبی با یه لباس و یه فلوت زن دارم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. She also took part in plays, learned ballet and and was a skilled flautist and singer.
[ترجمه گوگل]او همچنین در نمایش‌ها شرکت می‌کرد، باله را آموخت و نوازنده و خواننده ماهری بود
[ترجمه ترگمان]او همچنین در نمایش ها شرکت کرد، باله یاد گرفت و یک خواننده و خواننده ماهر بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نی زن (اسم)
fifer, flautist, flutist

فلوت زن (اسم)
fifer, flautist, flutist, piper, oboist, whistler

انگلیسی به انگلیسی

• one who plays the flute
a flautist is someone who plays the flute, especially as their job.

پیشنهاد کاربران

بپرس