flatwise

/ˈflætˌwaɪz//ˈflætwaɪz/

از پهنا، از تختگاه، از طرف پهن چیزی، تخت خوابیده، دمر

جمله های نمونه

1. he hit me flatwise with the ruler
با طرف پهن خطکش مرا زد.

انگلیسی به انگلیسی

• with the flat side down, in contact with a surface; not sideways, flatways

پیشنهاد کاربران

بپرس