flatus

/ˈfleɪtəs//ˈfleɪtəs/

معنی: وزش، نسیم، دم، نفخ، بادشکم، گاز شکم
معانی دیگر: گوز

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: Gas formed in the intestinal tract that may be expelled through the anus.

جمله های نمونه

1. No difference in flatus time after operation was found among the 3 groups.
[ترجمه گوگل]هیچ تفاوتی در زمان گاز گرفتگی پس از عمل در بین 3 گروه مشاهده نشد
[ترجمه ترگمان]هیچ تفاوتی در زمان flatus پس از عملیات بین این سه گروه یافت نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The flatus of literature and art, different from the material and the logical conception, is associated with the very energetil of life.
[ترجمه گوگل]شعله ور شدن ادبیات و هنر، متفاوت از تصور مادی و منطقی، با انرژی حیات مرتبط است
[ترجمه ترگمان]The ادبیات و هنر، که با مواد و مفهوم منطقی متفاوت است، با the زندگی مرتبط است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Its scientific name is flatus or flatulence, but the English language has an impressive range of colorful terms to describe the explosive emission of digestive gas.
[ترجمه گوگل]نام علمی آن نفخ یا نفخ است، اما زبان انگلیسی دارای طیف چشمگیر از اصطلاحات رنگارنگ برای توصیف انتشار انفجاری گاز گوارشی است
[ترجمه ترگمان]نام علمی آن flatus یا نفخ شکم است، اما زبان انگلیسی طیف وسیعی از عبارات رنگی را برای توصیف انتشار گازهای سمی گاز معده دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. In addition, to having the person that constipation, flatus is perplexed, near nose risk blain easily also.
[ترجمه گوگل]علاوه بر این، برای داشتن فرد مبتلا به یبوست، گاز معده گیج می شود، نزدیک بینی نیز به راحتی در معرض خطر است
[ترجمه ترگمان]علاوه بر این، برای داشتن فردی که یبوست دارد، flatus نیز به راحتی در معرض خطر بینی قرار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But the flatus tube, used to treat a condition of the sigmoid colon, is one no surgeon relishes.
[ترجمه گوگل]اما لوله فلاتوس که برای درمان بیماری کولون سیگموئید استفاده می شود، چیزی است که هیچ جراحی از آن لذت نمی برد
[ترجمه ترگمان]اما لوله flatus که برای درمان یک وضعیت کلون sigmoid مورد استفاده قرار می گیرد، کسی نیست که از آن لذت ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I didn't know the U. S. Department of Agriculture once had a "flatus researcher. "
[ترجمه گوگل]من نمی دانستم که وزارت کشاورزی ایالات متحده زمانی یک "پژوهشگر گاز" داشت
[ترجمه ترگمان]من این U را نمی شناختم اس وزارت کشاورزی زمانی یک \"محقق flatus\" داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. After earnest studies, NASA found that flatus contains 400 substances.
[ترجمه گوگل]پس از بررسی های جدی، ناسا متوجه شد که باد شکم حاوی 400 ماده است
[ترجمه ترگمان]بعد از مطالعات جدی، ناسا کشف کرد که flatus حاوی ۴۰۰ ماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The patient's sense of enormous relief when fluid, flatus and faeces are expelled into the bucket is in inverse proportion to the doctor's discomfort.
[ترجمه گوگل]احساس تسکین شدید بیمار زمانی که مایعات، گاز و مدفوع به داخل سطل خارج می شوند با ناراحتی پزشک نسبت معکوس دارد
[ترجمه ترگمان]احساس آسودگی زیادی در زمانی که سیال، flatus و مدفوع در سطل آشغال می شوند نسبت معکوس به ناراحتی دکتر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He was interested in individual differences — not just in the overall volume of flatus, but in the differing percentages of constituent gases.
[ترجمه گوگل]او به تفاوت های فردی علاقه مند بود - نه فقط در حجم کلی گاز، بلکه به درصدهای متفاوت گازهای تشکیل دهنده
[ترجمه ترگمان]او به تفاوت های فردی علاقه مند بود - نه فقط در حجم کلی of بلکه در درصد متفاوتی از گازهای تشکیل دهنده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. An average person, Roach explains, "will, during the peak flatulence period (five to six hours post-bean consumption) pass anywhere from one to almost three cups of flatus per hour.
[ترجمه گوگل]روچ توضیح می‌دهد که یک فرد متوسط، در طول دوره اوج نفخ (پنج تا شش ساعت پس از مصرف لوبیا) از یک تا تقریباً سه فنجان گاز در هر ساعت دفع می‌کند
[ترجمه ترگمان]یک فرد متوسط، روچ توضیح می دهد که \" در طول دوره اوج باد، (پنج تا شش ساعت مصرف پس از لوبیا)از یک تا تقریبا سه فنجان of در هر ساعت عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. A blue flame is indicative of the presence of methane in the flatus.
[ترجمه گوگل]شعله آبی نشان دهنده وجود متان در گاز است
[ترجمه ترگمان]شعله آبی نشان دهنده وجود متان در the است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We report a case of vague anal pain and failure to pass flatus after insertion of a big drinking glass into the rectum by the patient himself.
[ترجمه گوگل]ما یک مورد درد مبهم مقعد و عدم دفع گاز معده را پس از گذاشتن لیوان بزرگ نوشیدنی به داخل رکتوم توسط خود بیمار گزارش می‌کنیم
[ترجمه ترگمان]ما گزارشی از درد ناشی از مقعد و عدم موفقیت برای عبور از flatus که بعد از insertion خوردن یک گیلاس بزرگ در رکتوم توسط خود بیمار ایجاد شده بود، گزارش می کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Accident reason: The plane falls in the harsh weather condition of nightly strong flatus, with enter to 23 runway to beacon and range finder completely land nearly.
[ترجمه گوگل]علت حادثه: سقوط هواپیما در شرایط آب و هوایی سخت شبانه باد شدید، با ورود به باند 23 تا فانوس دریایی و مسافت یاب تقریباً فرود بیایند
[ترجمه ترگمان]دلیل تصادفی: هواپیما در شرایط آب و هوای بد شبانه flatus قوی قرار می گیرد، با ورود به باند ۲۳ باند فرودگاه و یاب ارسال کاملا زمینی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Husband says is a good place really, besides have a flatus reputation, other very sensible ground pretend to be deaf and dumb, be far from urban lamplight, inky tent is a kind of temptation.
[ترجمه گوگل]شوهر می‌گوید واقعا جای خوبی است، علاوه بر شهرت باد، دیگر زمین‌های بسیار معقول وانمود می‌کنند که کر و لال هستند، دور از لامپ شهری هستند، چادر جوهری نوعی وسوسه است
[ترجمه ترگمان]شوهر می گوید که واقعا جای خوبی است، علاوه بر شهرت flatus، دیگر زمین حساس و حساس، که وانمود می کند کر و لال است، بسیار دور از نور چراغ شهری است، چادر inky نوعی وسوسه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

وزش (اسم)
afflatus, guff, airflow, blast, bop, flatus, whiff, whop, plunk

نسیم (اسم)
airflow, flatus, air, breeze, breath, waft, light air, zephyr

دم (اسم)
train, blast, flatus, breath, tail, respiration, minute, bellows, moment, instant, pygidium, trice

نفخ (اسم)
flatus, wind, bloat, distension, emphysema

باد شکم (اسم)
flatus, flatulence, flatulency

گاز شکم (اسم)
flatus

انگلیسی به انگلیسی

• accumulation of gas in the stomach or bowels that is expelled through the anus; puff of wind

پیشنهاد کاربران

نَفَس
ر. ک. تاریخ فلسفه غرب راسل ترجمه نجف دریابندری فصل یازدهم:
روسلین می گفته است که �کلیات� چیزی جز Flatus vocis یعنی �نَفَسِ صدا� نیست. ( یا در نسخه ی قدیمی تر کتاب آمده: �صدای نفس�. ) /لاتین

بپرس