flatulent

/ˈflæt͡ʃələnt//ˈflætjʊlənt/

معنی: باد دار، نفاخ، نفخ دار، باطمطراق، پر اب و تاب
معانی دیگر: بادآور، بادانگیز، (به ویژه در سخن) پرطمطراق، پرباد و ادعا، خودنمایانه، چاخان، متظاهرانه، وابسته به یا دارای باد شکم، نفخی، نف  دار

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: flatulently (adv.), flatulence (n.)
(1) تعریف: tending to generate gas in the digestive tract.

(2) تعریف: pertaining to, caused by, or suffering from an accumulation of gas in the digestive tract.

(3) تعریف: pretentiously self-important; pompous.

جمله های نمونه

1. a flatulent speech
نطق پرسروصدا و کم محتوا

2. beans are flatulent
لوبیا نفاخ است.

3. On May 3 with a sudden flatulent shudder, it dissolved.
[ترجمه گوگل]در 3 می با یک لرزش ناگهانی نفخ، حل شد
[ترجمه ترگمان]در ساعت ۳ مه با لرزشی flatulent از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Fructooligosaccharide has light flatulent phenomenon at 30 multiples of adult dosage.
[ترجمه گوگل]فروکتولیگوساکارید دارای پدیده نفخ خفیف در 30 برابر دوز بزرگسالان است
[ترجمه ترگمان]Fructooligosaccharide دارای پدیده flatulent سبک در ۳۰ multiples از میزان مصرف بالغ است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Indications: Stomach-ache, indigestion, hyperacidity, heartburn, flatulent and spasmodic.
[ترجمه گوگل]موارد مصرف: معده درد، سوء هاضمه، اسیدیته بیش از حد، سوزش سر دل، نفخ و اسپاسم
[ترجمه ترگمان]نشانه ها: درد شکم، سوهاضمه، hyperacidity، تپش قلب، flatulent و spasmodic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress every day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و هر روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Soybean oligosaccharides have light flatulent phenomenon and the situation is similar to fructooligosaccharide.
[ترجمه گوگل]الیگوساکاریدهای سویا دارای پدیده نفخ خفیف هستند و وضعیت مشابه فروکتولیگوساکاریدها است
[ترجمه ترگمان]Soybean oligosaccharides یک پدیده flatulent سبک دارند و این وضعیت مشابه با fructooligosaccharide است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. That flatulent discomfort can rupture your day, and negatively affect all your chores throughout a day.
[ترجمه گوگل]این ناراحتی نفخ شکم می تواند روز شما را پاره کند و بر تمام کارهایتان در طول روز تأثیر منفی بگذارد
[ترجمه ترگمان]این ناراحتی flatulent می تواند روز شما را قطع کند و به طور منفی بر تمام کارهایتان در طول روز تاثیر منفی بگذارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The modified soybean oligosaccharides don t have flatulent phenomenon.
[ترجمه گوگل]الیگوساکاریدهای اصلاح شده سویا دارای پدیده نفخ نیستند
[ترجمه ترگمان]دانه های سویا اصلاح شده هیچ پدیده flatulent ندارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. INDICATION: Stomach-ache, indigestion, hyperacidity, heartburn, flatulent and spasmodic.
[ترجمه گوگل]موارد مصرف: معده درد، سوء هاضمه، اسیدیته بیش از حد، سوزش سر دل، نفخ و اسپاسم
[ترجمه ترگمان]درد معده، سوهاضمه، hyperacidity، سوزش معده و spasmodic
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is there really any connection between Leonardo and Columbus apart from the sort imagined by flatulent film producers?
[ترجمه گوگل]آیا واقعاً هیچ ارتباطی بین لئوناردو و کلمب وجود دارد، جدای از نوعی که تهیه کنندگان فیلم های نفخ زده تصور می کنند؟
[ترجمه ترگمان]آیا واقعا هیچ ارتباطی بین لئوناردو و کریستوف کلمب، غیر از نوعی که توسط تولید کنندگان فیلم ساخته شده است، وجود دارد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A suspected gas leak at an Australian farm, which led to 15 firemen in two fire engines to rush to the scene, turned out to be the work of a flatulent pig.
[ترجمه گوگل]نشت گاز مشکوک در یک مزرعه استرالیایی که منجر به 15 آتش نشان با دو ماشین آتش نشانی شد به محل حادثه رسیدند، معلوم شد کار یک خوک نفخ شکن بوده است
[ترجمه ترگمان]نشت گاز مشکوک در یک مزرعه استرالیایی، که منجر به ۱۵ آتش نشان در دو ماشین آتش نشانی شد تا به صحنه هجوم ببرند، معلوم شد که کار یک خوک flatulent است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. His application has been buzzed about all over the media and pranksters everywhere love the 26 flatulent noises it encompasses, including "Record-A-Fart, " "Fart-a-Friend, " and "Sneak Attack. "
[ترجمه گوگل]درخواست او در سراسر رسانه ها مورد توجه قرار گرفته است و شوخی ها در همه جا عاشق 26 صدای نفخ شکن هستند که شامل "Record-A-Fart"، "Fart-a-Friend" و "Sneak Attack" می شود
[ترجمه ترگمان]کاربرد او در سراسر رسانه ها و pranksters در همه جا پر از صداهای ۲۶ flatulent است که شامل \"Record - A\"، \"fart - a\" و \"حمله Sneak\" است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Then, in 200 London comedian Sue Perkins won with a tale about flatulent sheep causing a hole in the ozone layer. Ms.
[ترجمه گوگل]سپس، در سال 200، سو پرکینز کمدین لندنی با داستانی در مورد گوسفندی که باعث ایجاد سوراخ در لایه اوزون می شود، برنده شد خانم
[ترجمه ترگمان]سپس، در ۲۰۰ کمدین لندن، سو پرکینز با داستانی در مورد flatulent گوسفند پیروز شد که باعث ایجاد حفره در لایه اوزون شد خانم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. We've got some great stuff coming your way, so download this app now and let the fun flatulent fun begin!
[ترجمه گوگل]ما چیزهای فوق‌العاده‌ای داریم، بنابراین هم‌اکنون این برنامه را دانلود کنید و اجازه دهید سرگرمی‌های سرگرم‌کننده شروع شود!
[ترجمه ترگمان]ما یه سری کاره ای بزرگ داریم که تو راهه، پس حالا این برنامه رو دانلود کن و خوش بگذره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

باد دار (صفت)
puffy, bloated, blowy, flatulent

نفاخ (صفت)
flatulent

نفخ دار (صفت)
flatulent

با طمطراق (صفت)
flatulent

پر اب و تاب (صفت)
tumescent, flatulent, rotund, magniloquent, ornate, grandiose, tumid

انگلیسی به انگلیسی

• causing gas in the stomach; suffering from an accumulation of such gas; inflated, pretentious, pompous

پیشنهاد کاربران

بادوک
به گویش نیشابوری یعنی خودپسند و پرافاده
گوزو
سوءهاضمه

بپرس