flattish

/ˈflæˌtɪʃ//ˈflæˌtɪʃ/

معنی: مسطح
معانی دیگر: نسبتا مسطح، صاف وار، هموارسان، تااندازه ای پهن، نسبتا خنک یابیمزه

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: somewhat flat.

جمله های نمونه

1. Today it rose sharply, while other markets are flattish or down. It makes sense that it would trade the opposite of other markets right now.
[ترجمه گوگل]امروز به شدت افزایش یافت، در حالی که سایر بازارها صاف یا افت هستند منطقی است که در حال حاضر برخلاف سایر بازارها معامله کند
[ترجمه ترگمان]امروز به شدت افزایش یافت، در حالی که بازارهای دیگر flattish یا پایین هستند منطقی به نظر می رسد که در حال حاضر مخالف سایر بازارها باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Today, he forecast ' flattish ' demand for networks this year.
[ترجمه گوگل]امروز، او تقاضای "مساوی" برای شبکه ها در سال جاری را پیش بینی کرد
[ترجمه ترگمان]او در حال حاضر تقاضا برای شبکه ها را در سال جاری پیش بینی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The odds are that the US would stay flattish for years to come.
[ترجمه گوگل]این احتمال وجود دارد که ایالات متحده برای سال‌های آینده ثابت بماند
[ترجمه ترگمان]احتمالات این است که آمریکا سال ها پیش flattish خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Even if sales remain flattish as predicted by Automotive-Compass, the increased penetration in cars will allow Sirius XM to grow.
[ترجمه گوگل]حتی اگر همانطور که توسط Automotive-Compass پیش‌بینی می‌شود، فروش ثابت باقی بماند، افزایش نفوذ در خودروها به Sirius XM اجازه رشد می‌دهد
[ترجمه ترگمان]حتی اگر فروش به همان اندازه پیش بینی شده توسط قطب نمای خودرو پیش بینی شود، نفوذ فزاینده در خودروها به سیریوس XM اجازه رشد می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. For 200 we are planning for a flattish development in the mobile infrastructure market while the professional services market is expected to show good growth, ' Ericsson said today.
[ترجمه گوگل]اریکسون امروز گفت: برای 200 سال، ما در حال برنامه ریزی برای توسعه یکنواخت در بازار زیرساخت های تلفن همراه هستیم در حالی که انتظار می رود بازار خدمات حرفه ای رشد خوبی را نشان دهد
[ترجمه ترگمان]اریکسون امروز گفت: ما در حال برنامه ریزی برای توسعه پایدار در بازار زیرساخت تلفن همراه هستیم در حالی که انتظار می رود که بازار خدمات حرفه ای رشد خوبی داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. "Revenue should trend modestly lower quarter-on-quarter, driven by flattish spread revenue and moderating fee income trends," analyst David George said in a note to clients.
[ترجمه گوگل]دیوید جورج، تحلیلگر، در یادداشتی به مشتریان گفت: «درآمدها باید نسبت به سه ماهه نسبت به سه ماهه نسبتاً پایین‌تری داشته باشند، که ناشی از کاهش درآمد اسپرد و تعدیل روند درآمد کارمزد است»
[ترجمه ترگمان]یک تحلیلگر به نام دیوید جورج در یادداشتی به مشتریان گفت: \" درآمد باید به میزان متوسط کم تر از یک چهارم ماه باشد، که بواسطه گسترش درآمدها و رونده ای درآمد با هزینه کاهش یافته است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Revenue lines are flat to down, and net interest margins on loans stay flattish.
[ترجمه گوگل]خطوط درآمد صاف به پایین است و حاشیه سود خالص وام ها ثابت می ماند
[ترجمه ترگمان]خطوط درآمد به پایین مسطح هستند و سود خالص سود بر روی وام ها بکار گرفته می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Domestic pricing pressures remain very weak and the labor market will likely remain flattish.
[ترجمه گوگل]فشارهای قیمت گذاری داخلی بسیار ضعیف است و بازار کار احتمالاً ثابت باقی خواهد ماند
[ترجمه ترگمان]فشارهای قیمت گذاری داخلی بسیار ضعیف باقی می مانند و بازار کار به احتمال زیاد flattish باقی خواهد ماند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The Colonel's groom, a small wizened dwarf with grey skin, and he was pushing a large flattish cardboard box into her arms.
[ترجمه گوگل]داماد سرهنگ، یک کوتوله چروکیده کوچک با پوست خاکستری، و او یک جعبه مقوایی بزرگ و مسطح را در آغوش او فرو می‌کرد
[ترجمه ترگمان]مهتر سرهنگ، کوتوله خشکیده و خشکیده با پوستی خاکستری، و او جعبه مقوایی بزرگ flattish را در آغوش گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. 'I see that import number increasing and increasing, because the demand continues to strengthen but the supply will be flattish,' he said.
[ترجمه گوگل]او گفت: "من شاهد افزایش و افزایش تعداد واردات هستم، زیرا تقاضا همچنان در حال تقویت است اما عرضه ثابت خواهد بود "
[ترجمه ترگمان]او گفت: من می بینم که شمار واردات رو به افزایش و افزایش است، زیرا تقاضا همچنان تقویت خواهد شد، اما عرضه flattish خواهد بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Much will depend on the outlook for inflation. Japan had a brief period of deflation in the mid-1990s, followed by a more consistent pattern of flattish prices over the past decade.
[ترجمه گوگل]خیلی به چشم انداز تورم بستگی دارد ژاپن در اواسط دهه 1990 دوره کوتاهی از کاهش تورم را پشت سر گذاشت و به دنبال آن الگوی ثابت‌تری از قیمت‌ها در دهه گذشته کاهش یافت
[ترجمه ترگمان]بسیاری از آن ها به چشم انداز تورم وابسته هستند ژاپن در اواسط دهه ۱۹۹۰ یک دوره کوتاه کاهش قیمت داشت و پس از آن یک الگوی پایدارتری از قیمت flattish طی یک دهه گذشته داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. "It's sort of like a native cat with a broad flattish head with large canines, " Godthelp told AFP.
[ترجمه گوگل]گودلپ به خبرگزاری فرانسه گفت: «این شبیه یک گربه بومی با سر پهن و پهن با نیش های بزرگ است
[ترجمه ترگمان]Godthelp به خبرگزاری فرانسه گفت: \" این مثل یک گربه بومی با سر پهن flattish با دندان های نیش بزرگ است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

مسطح (صفت)
even, level, plane, flat, flattish, glace, glassy

انگلیسی به انگلیسی

• fairly flat, quite flat

پیشنهاد کاربران

بپرس