صفت ( adjective )
• (1) تعریف: making one feel proud or pleased with oneself because of the compliment of another or because of something considered complimentary.
- The job offer was flattering, but he wasn't convinced that he was truly prepared for so much responsibility.
[ترجمه گوگل] پیشنهاد شغلی متملقانه بود، اما او متقاعد نشده بود که واقعاً برای این همه مسئولیت آماده است
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد شغلی خوشایند بود، اما مطمئن نبود که او واقعا برای این همه مسئولیت آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] پیشنهاد شغلی خوشایند بود، اما مطمئن نبود که او واقعا برای این همه مسئولیت آماده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- The comment about her weight loss was intended to be flattering, but instead she was a little offended by it.
[ترجمه گوگل] نظر در مورد کاهش وزن او برای چاپلوسی بود، اما در عوض او کمی از آن آزرده شد
[ترجمه ترگمان] اظهار نظر در مورد از دست دادن وزن او قصد چاپلوسی داشت، اما در عوض کمی از این موضوع رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] اظهار نظر در مورد از دست دادن وزن او قصد چاپلوسی داشت، اما در عوض کمی از این موضوع رنجیده خاطر شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
• (2) تعریف: representing one favorably; giving a positive impression of someone or something.
• مشابه: complimentary
• مشابه: complimentary
- Her former boss wrote many flattering things about her in his letter of recommendation.
[ترجمه گوگل] رئیس سابق او در توصیه نامه خود چیزهای تملق آمیز زیادی در مورد او نوشت
[ترجمه ترگمان] رئیس سابق او چیزهای زیادی در مورد او در نامه اش به توصیه نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] رئیس سابق او چیزهای زیادی در مورد او در نامه اش به توصیه نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- I love the flattering lighting in that restaurant; it hides all my flaws!
[ترجمه گوگل] من عاشق نورهای جذاب در آن رستوران هستم تمام عیب های من را پنهان می کند!
[ترجمه ترگمان] من عاشق نورپردازی تملق آمیز این رستوران هستم؛ همه flaws را پنهان می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] من عاشق نورپردازی تملق آمیز این رستوران هستم؛ همه flaws را پنهان می کند!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- This dress has a more flattering shape for you than the other one.
[ترجمه مینا] این لباس نسبت به دیگری بیشتر به شما می آید.|
[ترجمه گوگل] این لباس برای شما شکل دلپذیرتری نسبت به لباس دیگر دارد[ترجمه ترگمان] این لباس برای شما مناسب تر از اون یکی لباس داره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
- All her friends say that high-heeled shoes would be flattering to her legs, but she still won't wear them.
[ترجمه شیما] همه دوستان او میگن که با کفش پاشنه بلند زیباتر بنظر میرسه ولی او همچنان اونا رو نمیپوشه ( فلترینگ بمعنی چیزی هست که شما را از آنچه هستید زیباتر نشان میده )|
[ترجمه گوگل] همه دوستانش میگویند که کفشهای پاشنه بلند برای پاهایش جذاب است، اما او هنوز آنها را نمیپوشد[ترجمه ترگمان] تمام دوستان او می گویند که کفش های پاشنه بلند روی پاهای او لطف دارند، اما او هنوز آن ها را نخواهد پوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید