1. Sometimes I do the cooking and sometimes my flatmate does. It averages out over a month .
[ترجمه گوگل]گاهی من آشپزی می کنم و گاهی هم همشهری ام میانگین آن بیش از یک ماه است
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات من آشپزی می کنم و گاهی هم flatmate این کار را می کند میانگین آن بیش از یک ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]گاهی اوقات من آشپزی می کنم و گاهی هم flatmate این کار را می کند میانگین آن بیش از یک ماه است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. My flatmate said she'd send on all my post.
[ترجمه گوگل]همشهری من گفت که تمام پست های من را ارسال می کند
[ترجمه ترگمان]همخونه ام گفت که اون همه post رو میفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همخونه ام گفت که اون همه post رو میفرسته
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. My flatmate has been getting in my hair a bit recently.
[ترجمه محسن معتمدی] همخونه ای من اخیرا من رو اذیت میکنه. .|
[ترجمه گوگل]همشهری من اخیراً کمی در موهایم افتاده است[ترجمه ترگمان]همخونه ام اخیرا یه خورده موهام رو کوتاه کرده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I must chase my flatmate up about those bills and see if she paid them.
[ترجمه گوگل]من باید در مورد آن قبض ها هم خانه ام را تعقیب کنم و ببینم آیا آنها را پرداخت کرده است یا خیر
[ترجمه ترگمان]من باید همخونه ام رو دنبال کنم تا ببینم به اونا پول داده یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من باید همخونه ام رو دنبال کنم تا ببینم به اونا پول داده یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. My flatmate was in at the time.
[ترجمه گوگل]همشهری من در آن زمان داخل خانه بود
[ترجمه ترگمان] همخونه م تو اون موقع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] همخونه م تو اون موقع بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. My flatmate Cherry drinks like a fish .
[ترجمه Parmida] همخونه ی من، چِری، آب زیادی مینوشه|
[ترجمه گوگل]همشهری من گیلاس مثل ماهی می نوشد [ترجمه ترگمان] نوشابه Cherry من مثل ماهی میمونه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. She was the flatmate from hell.
[ترجمه گوگل]او هم خانه ای از جهنم بود
[ترجمه ترگمان]اون خونه flatmate بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اون خونه flatmate بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I hope you've told your flatmate about me?
[ترجمه ابی] امیدوارم به همخونه ایت درباره من گفته باشی|
[ترجمه گوگل]امیدوارم در مورد من به همسرتان گفته باشید؟[ترجمه ترگمان]امیدوارم به flatmate در مورد من گفته باشی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. You can't have a party without asking your flatmate first.
[ترجمه ابی] شما نمی توانید مهمون داشته باشی قبل از اینکه با هم خونه هماهنگ کنی|
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید بدون اینکه اول از هم خانه خود بخواهید یک مهمانی بگیرید[ترجمه ترگمان]تو نمی تونی یه مهمونی داشته باشی بدون اینکه اول از flatmate بپرسی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. My flatmate isn't very tidy.
[ترجمه گوگل]همشهری من خیلی مرتب نیست
[ترجمه ترگمان]همخونه ام خیلی مرتب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همخونه ام خیلی مرتب نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. They were investigating alleged deception by his flatmate, which he says he had nothing to do with.
[ترجمه گوگل]آنها در حال تحقیق در مورد فریبکاری توسط هم خانه اش بودند که به گفته او هیچ ارتباطی با آن نداشته است
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد خیانت به همخونه اش تحقیق می کردند که او می گوید هیچ ارتباطی با آن ها ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد خیانت به همخونه اش تحقیق می کردند که او می گوید هیچ ارتباطی با آن ها ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Her flatmate, Trudy, found her . . . lying in a crimson bath, her skin milk-white.
[ترجمه گوگل]هم خانه اش، ترودی، او را پیدا کرد در یک حمام زرشکی دراز کشیده، پوستش سفید شیر است
[ترجمه ترگمان]همخونه ش … ترودی اون رو پیدا کرد که تو حموم قرمز دراز کشیده بود و پوستش سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]همخونه ش … ترودی اون رو پیدا کرد که تو حموم قرمز دراز کشیده بود و پوستش سفید بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. This is Roaslind, my flatmate.
[ترجمه گوگل]این روسلیند، همشهری من است
[ترجمه ترگمان]این Roaslind، همخونه ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]این Roaslind، همخونه ام
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. One of flatmate is a welsh girl called Anna.
[ترجمه گوگل]یکی از همشهری ها یک دختر ولشی به نام آنا است
[ترجمه ترگمان]یکی از همخونه flatmate یه دختر welsh به اسم \"آنا\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]یکی از همخونه flatmate یه دختر welsh به اسم \"آنا\" - ه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید