flatland


معنی: جلگه

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: (often pl.) fairly flat terrain such as a valley or plains, as opposed to hilly or mountainous terrain.
مشابه: plain

مترادف ها

جلگه (اسم)
plain, flat, champaign, valley, plat, flatland

انگلیسی به انگلیسی

• even ground, plain, level ground, land without hills

پیشنهاد کاربران

�پختستان� معادلیست که برای عنوان ِ انگلیسی Flatland ساخته شده: ترکیب نامعمولی از
صفت �پَخت� به معنای پَخ، مسطح، پهن و پخش ) لغتنامۀ دهخدا ( ، و پسوند ِ �ستان� به
معنای جا، محل و جهان ) همان ( . داستان پختستان در دیار ِ �پختستان� میگذرد.
flatland ( ورزش )
واژه مصوب: سطح صاف
تعریف: یکی از رشته های پنج گانة چرخ ماهور آزاد که بسیار مهارتی است و در سطح کاملاً صاف و بدون مانع انجام می شود

بپرس