صفت ( adjective )
• (1) تعریف: pertaining to or having flat feet.
• (2) تعریف: off one's guard; unprepared.
- He was caught flatfooted again.
[ترجمه گوگل] دوباره صاف کف پایش گرفتار شد
[ترجمه ترگمان] دوباره حق با او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] دوباره حق با او بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید