1. He took out a metal flask from a canvas bag.
 [ترجمه گوگل]او یک فلاسک فلزی را از یک کیسه برزنتی بیرون آورد 
[ترجمه ترگمان]یک بطری فلزی از یک کیسه کرباسی برداشت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
2. A vacuum flask keeps cool drinks cool and hot drinks hot.
 [ترجمه گوگل]فلاسک خلاء نوشیدنی های خنک را خنک و نوشیدنی های گرم را گرم نگه می دارد 
[ترجمه ترگمان]یک بطری خالی، نوشیدنی خنک و نوشیدنی گرم را گرم می کند 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
3. The flask is completely watertight, even when laid on its side.
 [ترجمه گوگل]فلاسک کاملاً ضد آب است، حتی اگر به پهلو گذاشته شود 
[ترجمه ترگمان]شیشه کاملا ضد آب است، حتی زمانی که کنار آن قرار گرفته باشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
4. We took a flask of tea with us.
5. She pulled out her flask and drank from it.
 [ترجمه گوگل]فلاسکش را بیرون آورد و از آن نوشید 
[ترجمه ترگمان]قمقمه را بیرون کشید و از آن نوشید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
6. Milk sloshed around in the flask.
7. There's some sandwiches here and a flask of coffee.
 [ترجمه گوگل]اینجا چند ساندویچ و یک فلاسک قهوه هست 
[ترجمه ترگمان]اینجا چند تا ساندویچ و یک قمقمه قهوه هست 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
8. The vacuum flask has a strong casing, which won't crack or chip.
 [ترجمه گوگل]فلاسک خلاء دارای یک بدنه محکم است که ترک نمی خورد یا تراشه نمی کند 
[ترجمه ترگمان]فلاسک خلا دارای غلاف قوی است که ترک یا چیپ نخواهد شد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
9. She made sandwiches, filled a flask and put sugar in.
 [ترجمه گوگل]ساندویچ درست کرد، یک فلاسک پر کرد و شکر ریخت 
[ترجمه ترگمان]او ساندویچ درست می کرد و یک قمقمه پر می کرد و شکر می ریخت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
10. The hip flask was in the glove compartment.
11. Very handy with a hip flask, but didn't look as if he could tell a Renoir from a Renault.
 [ترجمه گوگل]با فلاسک ران بسیار مفید است، اما به نظر نمی رسید که بتواند رنوار را از رنو تشخیص دهد 
[ترجمه ترگمان]خیلی به دردم خورد، اما به نظر نمی رسید بتواند از تابلوی نقاشی تابلویی از یک تابلوی نقاشی بکشد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
12. A soldier prised a small silver flask from the dead man's hand and passed it to Colonel Voss.
 [ترجمه گوگل]یک سرباز یک فلاسک نقره ای کوچک از دست مرد مرده را قدردانی کرد و آن را به سرهنگ ووس داد 
[ترجمه ترگمان]یک سرباز قمقمه کوچک نقره ای را از دست مرد مرده بیرون کشید و آن را به طرف سرهنگ واس داد 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
13. I took the flask out and had a pull.
 [ترجمه گوگل]فلاسک را بیرون آوردم و کشیدم 
[ترجمه ترگمان]بطری رو برداشتم و کشیدم کنار 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
14. He took out a flask from his vest pocket and poured it into the glass.
 [ترجمه گوگل]فلاسکی را از جیب جلیقهاش بیرون آورد و داخل لیوان ریخت 
[ترجمه ترگمان]یک قمقمه از جیب جلیقه اش بیرون آورد و آن را در لیوان ریخت 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید 
15. He drank some whisky from the flask in his pack.
 [ترجمه گوگل]او مقداری ویسکی از فلاسک داخل بسته اش نوشید 
[ترجمه ترگمان]او جرعه ای از قمقمه را در کوله پشتی اش نوشید 
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید