او (نور) چراغ قوه را به صورتم انداخت و (چراغ قوه را) تکان داد.
2. he shined his flashlight on my face
نور چراغ قوه ی خود را به صورتم انداخت.
3. I saw the sudden flare of a flashlight in the darkness.
[ترجمه گوگل]شعله ناگهانی چراغ قوه را در تاریکی دیدم [ترجمه ترگمان]نور ناگهانی چراغ قوه را در تاریکی دیدم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. His flashlight was still clipped to his belt.
[ترجمه گوگل]چراغ قوه اش هنوز به کمربندش بسته شده بود [ترجمه ترگمان]چراغ قوه هنوز به کمربندش گره خورده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. He took his flashlight from his jacket pocket and switched it on.
[ترجمه گوگل]چراغ قوه اش را از جیب کتش بیرون آورد و روشنش کرد [ترجمه ترگمان]چراغ قوه را از جیب کتش بیرون آورد و آن را روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. He shone a flashlight in the boy's face.
[ترجمه d] او نور چراغ قوه را در صورت پسر انداخت
|
[ترجمه گوگل]چراغ قوه ای به صورت پسرک تابید [ترجمه ترگمان]او نور چراغ قوه را در صورت پسرک درخشید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The man walked slowly towards her, shining the flashlight.
[ترجمه گوگل]مرد به آرامی به سمت او رفت و چراغ قوه را تابید [ترجمه ترگمان]مرد آهسته به سوی او رفت و چراغ قوه را درخشان کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. He shone the flashlight around the cellar.
[ترجمه گوگل]چراغ قوه را دور سرداب تابید [ترجمه ترگمان]او چراغ قوه اش را روی زمین انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. Have you brought your flashlight / flash?
[ترجمه گوگل]آیا چراغ قوه / فلاش خود را آورده اید؟ [ترجمه ترگمان]چراغ قوه و فلاش خود را به همراه آورده اید؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. She froze when the beam of the flashlight struck her.
[ترجمه گوگل]وقتی پرتو چراغ قوه به او برخورد کرد یخ کرد [ترجمه ترگمان]وقتی نور چراغ قوه به او برخورد کرد، او خشکش زد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Sam was flicking a flashlight on and off.
[ترجمه گوگل]سام چراغ قوه را روشن و خاموش می کرد [ترجمه ترگمان]سام چراغ قوه را روشن کرد و خاموش شد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A flashlight beam probed the underbrush only yards away from their hiding place.
[ترجمه گوگل]یک پرتو چراغ قوه زیر برس را فقط چند متر دورتر از محل اختفای آن ها کاوش کرد [ترجمه ترگمان]یک چراغ قوه فقط چند یارد آن طرف تر از محل اختفای آن ها بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Wicky peeked at John's flashlight.
[ترجمه گوگل]ویکی به چراغ قوه جان نگاه کرد [ترجمه ترگمان]جک نگاهی به چراغ قوه جان انداخت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Stuart grabbed a flashlight from his car.
[ترجمه گوگل]استوارت یک چراغ قوه از ماشینش برداشت [ترجمه ترگمان] استیوارت \"یه چراغ قوه از ماشینش گرفت\" [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. The flashing light means you must stop.
[ترجمه گوگل]چراغ چشمک زن به این معنی است که باید متوقف شوید [ترجمه ترگمان]چراغ چشمک زن یعنی باید بس کنی [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
16. The flashing lights denote dangerous roads ahead.
[ترجمه گوگل]چراغ های چشمک زن نشان دهنده جاده های خطرناک پیش رو است [ترجمه ترگمان]نوره ای درخشان جاده خطرناک را نشان می دهند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
17. The flashing lights mean that the road is blocked.
[ترجمه گوگل]چراغ های چشمک زن به این معنی است که جاده مسدود شده است [ترجمه ترگمان]نوره ای چشمک زن به این معنی است که جاده مسدود شده است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
18. She woke to find her dark room lit by flashing lights.
[ترجمه گوگل]او از خواب بیدار شد و دید که اتاق تاریکش با چراغ های چشمک زن روشن شده است [ترجمه ترگمان]از خواب پرید و اتاق تاریک خود را با چراغ های چشمک زن روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
19. Morse flashing light / Morse lamp is still used in ships to send signals during the night voyage at the sea.
[ترجمه گوگل]چراغ چشمک زن مورس / چراغ مورس هنوز در کشتی ها برای ارسال سیگنال در طول سفر شبانه در دریا استفاده می شود [ترجمه ترگمان]هنوز در کشتی ها برای ارسال سیگنال در طول سفر شب در دریا استفاده می شود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
20. He saw the flashing lights of the highway patrol car in his driving mirror.
[ترجمه گوگل]او چراغ های چشمک زن ماشین گشت بزرگراه را در آینه رانندگی خود دید [ترجمه ترگمان]چراغ های چشمک زن عقب اتومبیل گشت در آینه اتومبیل را دید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
21. At regular intervals along the track were tall, slender rods, each carrying a flashing light.
[ترجمه گوگل]در فواصل منظم در طول مسیر، میله های بلند و باریکی وجود داشت که هر کدام چراغ چشمک زن را حمل می کردند [ترجمه ترگمان]در فواصل معین روی ریل آهن بلند و بلند قد و هر یک چراغ چشمک زن داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
22. Half an hour later, I see a blue flashing light, and matching stripes in the rear view mirror.
[ترجمه گوگل]نیم ساعت بعد یک چراغ چشمک زن آبی و نوارهای همسان در آینه دید عقب می بینم [ترجمه ترگمان]نیم ساعت بعد، یک چراغ چشمک زن آبی روشن می بینم و در آینه پشت خط را با خط های راه راه تطبیق می دهم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
23. A year ago I experienced a sensation of flashing lights and couldn't see for about 20 minutes.
[ترجمه گوگل]یک سال پیش احساس نور چشمک زن را تجربه کردم و حدود 20 دقیقه نمی توانستم ببینم [ترجمه ترگمان]یک سال پیش یک احساس از چراغ های چشمک زن را تجربه کردم و حدود ۲۰ دقیقه دیگر نمی توانستم ببینم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
24. Two flashes lit the air for a split second.
[ترجمه گوگل]دو فلاش هوا را برای یک ثانیه روشن کرد [ترجمه ترگمان]دو عکس برای کسری از ثانیه هوا را روشن کرد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
25. At least one globe at the crossing should show a flashing light for the crossing to be deemed lawful.
[ترجمه گوگل]حداقل یک کره در گذرگاه باید یک چراغ چشمک زن نشان دهد تا گذرگاه قانونی تلقی شود [ترجمه ترگمان]حداقل یک کره زمین باید چراغ چشمک زن آن را نشان دهد که صلیب مجاز به نظر می رسد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
26. They'd paint them pink and mark them with big, yellow, flashing lights.
[ترجمه گوگل]آنها را صورتی رنگ میکردند و با چراغهای بزرگ، زرد و چشمکزن علامتگذاری میکردند [ترجمه ترگمان]آن ها را صورتی رنگ می زدند و با نوره ای زرد و درخشان نشان می دادند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
27. The toy has flashing lights and a siren noise, but batteries are not included.
[ترجمه گوگل]این اسباب بازی دارای چراغ های چشمک زن و صدای آژیر است، اما باتری آن گنجانده نشده است [ترجمه ترگمان]اسباب بازی چراغ های چشمک زن و صدای آژیر دارد، اما باتری ها شامل نمی شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
28. But the flashing lights pass straight through, on to some real emergency, and the crowd goes wild.
[ترجمه گوگل]اما چراغهای چشمکزن مستقیماً از آنها عبور میکنند و به یک وضعیت اضطراری واقعی میروند و جمعیت به شدت میروند [ترجمه ترگمان]اما نوره ای درخشان مستقیما از میان آن عبور می کنند و به یک موقعیت اضطراری نزدیک می شوند و جمعیت وحشی می شوند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
چراغ قوه (اسم)
torch, flashlight
لامپ عکاسی (اسم)
flashlight
نور برق اسا وزود گذر (اسم)
flashlight
تخصصی
[مهندسی گاز] چراغ قوه
انگلیسی به انگلیسی
• small portable light powered by a battery; flashing light; flash, artificial light a flashlight is a lamp that you can carry around, which is powered by batteries; used in american english.
پیشنهاد کاربران
بیشتر معنی چراغ قوه رو میده. مثل:Lights from little flashlights are shining in the . 🔦park
flashlight ( n ) ( fl�ʃlaɪt ) =a small electric lamp that uses batteries and that you can hold in your hand, e. g. He shone a flashlight in the boy's face.
ابزار آلات مختلف به انگلیسی: toolbox = جعبه ابزار bolt = پیچ 🔩 screw = پیچ ❗️نکته: هم screw و هم bolt به معنای پیچ هستند اما تفاوت آنها در این است که bolt به مهره و واشر برای سفت شدن نیاز دارد اما screw بدون مهره و واشر سفت می شود ... [مشاهده متن کامل]
nut = مهره nail = میخ washer = واشر screwdriver = پیچ گوشتی 🪛 Philips screwdriver = پیچ گوشتی چهارسو flathead screwdriver / slotted screwdriver / flat blade screwdriver = پیچ گوشتی دو سو bradawl = درفش wrench ( American ) / spanner ( British ) = آچار adjustable spanner ( British ) / monkey wrench ( American ) = آچار فرانسه pipe wrench = آچار شلاقی hammer = چکش 🔨 claw = میخ کشِ چکش mallet = پتک saw / handsaw = اره 🪚 chainsaw = اره برقی circular saw = اره گرد، اره چرخی hacksaw = اره آهن بُر coping saw = اره مویی two man saw = اره دو دست ax / axe =تبر 🪓 wirecutter = سیم چین pliers = انبردست needle - nose pliers / long - nose pliers / snipe - nose pliers = دَم باریک angle grinder = سنگ فرز drill = درل electric drill = دریل برقی bit = مته paint roller = غلطک رنگ زنی utility knife = کاتر، تیغ موکت بری file = سوهان flashlight = چراغ قوه 🔦 plastering trowel = ماله گچ کاری، ماله کشته کشی trowel = بیلچه shovel = بیل spade = بیل ❗️تفاوت بین spade و shovel را با یه سرچ ساده در گوگل می توانید مشاهده کنید plane = رنده نجاری spirit level = تراز، تراز سنج vice ( British ) / vise ( American ) = گیره ❗️این گیره با گیره های معمولی که به طور روزمره از آنها استفاده می کنیم فرق دارد. عکس های آن را با سرچ در گوگل مشاهده کنید tape measure = متر ( نواری ) rake = چنگک wheelbarrow / barrow = فرغون
battery powered lamp:D
A small electric light that you carry in your hand. Reach 4👆
جرقه
a small electric light that you carry in your hand چراغ قوه
A small electric light that you carry in your hand
Torch a small electeric light that you can carry
A small electric light that you carry in your hand🔦🔦