flasher

/ˈflæʃər//ˈflæʃə/

(دستگاه یا شخص) روشن و خاموش کن، سوسو زن، چشمک زن، فروزش گر، رخشان گر، (اتومبیل) چراغ راهنما، عورتنما

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a mechanism that causes an electric light to go on and off automatically.

(2) تعریف: (informal) a person who engages in indecent exposure.

جمله های نمونه

1. This camera has a built-in flash.
[ترجمه گوگل]این دوربین دارای فلاش داخلی است
[ترجمه ترگمان]این دوربین یک فلاش توکار دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. A driver is not supposed to flash his lights at the coming vehicles.
[ترجمه گوگل]یک راننده قرار نیست چراغ های خود را به سمت وسایل نقلیه آینده روشن کند
[ترجمه ترگمان]یک راننده قرار نیست که چراغ های خود را در وسایل نقلیه آینده روشن کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The light flashed out from the little lighthouse.
[ترجمه گوگل]نور از فانوس دریایی کوچک بیرون زد
[ترجمه ترگمان]نور فانوس از برج فانوس بیرون آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. My camera needs a new flash bulb.
[ترجمه گوگل]دوربین من به یک لامپ فلاش جدید نیاز دارد
[ترجمه ترگمان]دوربین من به یک لامپ فلاش جدید نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The light house flashes at night.
[ترجمه گوگل]چراغ خانه در شب چشمک می زند
[ترجمه ترگمان]خانه نور در شب برق می زند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The flashing light means you must stop.
[ترجمه گوگل]چراغ چشمک زن به این معنی است که باید متوقف شوید
[ترجمه ترگمان]چراغ چشمک زن یعنی باید بس کنی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. She smiled with a rare flash of humour.
[ترجمه گوگل]او با طنز نادری لبخند زد
[ترجمه ترگمان]زن با لبخندی نادر لبخند زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He felt a brief flash of jealousy.
[ترجمه گوگل]او احساس حسادت کوتاهی کرد
[ترجمه ترگمان]کمی احساس حسادت کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. His mind kept flashing back to the previous night.
[ترجمه گوگل]ذهنش مدام به شب قبل برگشت
[ترجمه ترگمان]ذهنش مدام به شب قبل باز می گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. There were flashes of brilliance from several of the players.
[ترجمه گوگل]درخشش چند تن از بازیکنان به گوش می رسید
[ترجمه ترگمان]چندین نفر از بازیکنان به درخشش در آمدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The sudden flash of light in the night sky was caused by a meteoric fireball.
[ترجمه گوگل]درخشش ناگهانی نور در آسمان شب توسط یک گلوله آتشین شهاب‌سنگ ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]برق ناگهانی نور در آسمان شب به خاطر یک شهاب آسمانی درخشان به وجود آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The lightning flashed across the sky.
[ترجمه گوگل]رعد و برق در آسمان تابید
[ترجمه ترگمان]برق در آسمان درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Flash your light around and see if anyone is hiding in here.
[ترجمه گوگل]چراغ خود را در اطراف روشن کنید و ببینید آیا کسی در اینجا پنهان شده است
[ترجمه ترگمان]نور خود را به اطراف فلاش بزنید و ببینید که آیا کسی در اینجا پنهان شده است یا نه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. With a flash of insight I realized what the dream meant.
[ترجمه گوگل]با یک بینش سریع متوجه شدم که این رویا چه معنایی دارد
[ترجمه ترگمان]با یک نگاه سریع متوجه شدم که این رویا به چه معنی است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Why is that guy flashing his headlights at me?
[ترجمه گوگل]چرا اون مرد چراغ جلوش رو به من میزنه؟
[ترجمه ترگمان]چرا اون یارو داره چراغ های جلوی من رو روشن می کنه؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• signal light which can be flashed on and off; blinker, turn signal (i.e. in a car); one who exposes his genitals in public
a flasher on a vehicle is a signal light which flashes to show that the vehicle is going to turn left or right.
a flasher is a man who deliberately exposes his penis to people in public, usually because he has a form of mental illness.

پیشنهاد کاربران

Synonym : hazard light
flasher ( حمل‏ونقل درون شهری - جاده ای )
واژه مصوب: چشمک‏زن 2
تعریف: نوعی چراغ راهنمایی که به طور متناوب و لحظه‏ای خاموش و روشن شود
چراغ چشمک زن
A man who exposes his genitals in public
مردی که اندام جنسی خود را در مکان های عمومی به زن ها نشان می دهد. ( عورت نما )

بپرس