flash something around

پیشنهاد کاربران

To show something to a lot of people so that they know that you have it.
دوره افتادن و چیزی را به کسانی نشان دادن.
مثال:
She was flashing her engagement ring around.
ترجمه پشنهادی:
دوره افتاده بود و حلقه نامزدیش را به همه نشان می داد.

بپرس