1. a flaring resort hotel
هتل توریستی پر زرق و برق
2. She felt all her old resentment flaring up.
[ترجمه گوگل]او احساس کرد که تمام کینه قدیمی اش شعله ور شده است
[ترجمه ترگمان]احساس می کرد که همه خشمش زبانه می کشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I turned to Jacky, my nostrils flaring in disgust.
[ترجمه گوگل]به سمت جکی چرخیدم، سوراخ های بینی ام از شدت انزجار بالا می رفت
[ترجمه ترگمان]به طرف جکی برگشتم، سوراخ های بینی ام از نفرت می درخشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. A vulgar flaring paper adorned the walls.
[ترجمه گوگل]یک کاغذ شعله ور مبتذل دیوارها را تزئین کرده بود
[ترجمه ترگمان]یک کاغذ flaring معمولی دیوارها را زینت داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Mind that gun,it's flaring back.
[ترجمه گوگل]حواسش به تفنگ باشه، داره برمیگرده
[ترجمه ترگمان]به اون اسلحه فکر کن، دوباره عود کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. In the light of the flaring sconce the girl could see the scar quite clearly.
[ترجمه گوگل]در نور دیوار شعله ور، دختر می توانست جای زخم را کاملاً واضح ببیند
[ترجمه ترگمان]در پرتو نور خیره کننده، این دختر جای زخم را کاملا واضح می دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Resler was on the stick, flaring toward the top of a grassy hill.
[ترجمه گوگل]رسلر روی چوب بود و به سمت بالای تپهای پوشیده از علف میسوخت
[ترجمه ترگمان]Resler روی چوب بود و از بالای یک تپه پوشیده از چمن می درخشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The singer, her darker side flaring up, demanded that Ruth give up her other clients and become her personal manager.
[ترجمه گوگل]خواننده که سمت تاریک ترش در حال شعله ور شدن بود، از روت خواست که دیگر مشتریانش را رها کند و مدیر شخصی او شود
[ترجمه ترگمان]این خواننده که طرف تیره تر او برافروخته بود، تقاضا کرد که روت دیگر مشتریان خود را رها کند و به مدیر خصوصی خودش تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. They had lit a torch which was flaring and smoking in an iron bracket.
[ترجمه گوگل]مشعلی روشن کرده بودند که در یک براکت آهنی شعله ور بود و دود می کرد
[ترجمه ترگمان]مشعلی را که شعله ور بود و دود می کرد، روشن کرده بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Dad was flaring his nostrils and giving him a wild stare.
[ترجمه گوگل]بابا سوراخ های بینی اش را باز می کرد و به او خیره می شد
[ترجمه ترگمان]پدر بینی اش را شعله ور کرد و به او خیره شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Then a flaring swish as its propellant ignited, accelerating it helter-skelter accumulating redoubtable kinetic energy.
[ترجمه گوگل]سپس یک چرخش شعله ور در حالی که پیشرانش مشتعل شد، آن را شتاب داد و انرژی جنبشی غیرقابل شک انباشته کرد
[ترجمه ترگمان]سپس یک دم شعله ور که سوخت شعله ور شد، آن را به سرعت در نوردید و انرژی جنبشی سهمگین را جمع و جور کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. A nose wrinkle, with nostrils flaring backwards: betrays annoyance or disgust.
[ترجمه گوگل]چین و چروک بینی، با سوراخ های بینی که به سمت عقب باز می شوند: نشان دهنده آزار یا انزجار است
[ترجمه ترگمان]یک چین بینی، با پره های بینی، از عقب، نفرت یا بیزاری را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He hit the flaring log such a hefty thwack that it broke in two.
[ترجمه گوگل]او چنان ضربه سنگینی به چوب شعله ور زد که به دو نیم شد
[ترجمه ترگمان]او به تنه درخت flaring چنان ضربه محکمی زد که دو نفر از هم جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. The tenement reared up, a coaly silhouette flaring red, from the steep bank below them.
[ترجمه گوگل]خانه نشینی، از ساحل شیب دار زیر آنها، با یک شبح زغالی که به رنگ قرمز روشن بود، رشد کرد
[ترجمه ترگمان]پیکر tenement از ساحل شیب دار پایین آمد و از ساحل شیب دار پایین آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید