🔸 معادل فارسی:
بازشعله / برگشت شعله / برگشت آتش
در زبان استعاری یا محاوره ای:
واکنش تند و ناگهانی، برگشت منفی، انفجار احساسی یا سیاسی
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( فنی – مهندسی یا نظامی ) :**
پدیده ای که در آن شعله یا گاز داغ به طور ناگهانی به عقب برمی گردد، معمولاً در موتور، توربین یا سلاح
مثال: The flareback damaged the engine’s combustion chamber.
بازشعله باعث آسیب به محفظه ی احتراق موتور شد.
2. ** ( استعاری – سیاسی یا اجتماعی ) :**
واکنش ناگهانی و شدید به یک اقدام یا تصمیم، به ویژه در سیاست یا رسانه
مثال: The policy change caused a public flareback.
تغییر سیاست باعث واکنش شدید عمومی شد.
3. ** ( احساسی – روانی ) :**
انفجار ناگهانی احساسات، مثل خشم یا اضطراب، معمولاً در پاسخ به محرک یا خاطره
مثال: He had a flareback during therapy when discussing his trauma.
هنگام صحبت درباره ی تروما در جلسه ی درمان، دچار انفجار احساسی شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
backfire – backlash – blowback – flashback ( در برخی موارد ) – eruption – rebound
🔸 متضادها:
بازشعله / برگشت شعله / برگشت آتش
در زبان استعاری یا محاوره ای:
واکنش تند و ناگهانی، برگشت منفی، انفجار احساسی یا سیاسی
________________________________________
🔸 تعریف ها:
... [مشاهده متن کامل]
1. ** ( فنی – مهندسی یا نظامی ) :**
پدیده ای که در آن شعله یا گاز داغ به طور ناگهانی به عقب برمی گردد، معمولاً در موتور، توربین یا سلاح
مثال: The flareback damaged the engine’s combustion chamber.
بازشعله باعث آسیب به محفظه ی احتراق موتور شد.
2. ** ( استعاری – سیاسی یا اجتماعی ) :**
واکنش ناگهانی و شدید به یک اقدام یا تصمیم، به ویژه در سیاست یا رسانه
مثال: The policy change caused a public flareback.
تغییر سیاست باعث واکنش شدید عمومی شد.
3. ** ( احساسی – روانی ) :**
انفجار ناگهانی احساسات، مثل خشم یا اضطراب، معمولاً در پاسخ به محرک یا خاطره
مثال: He had a flareback during therapy when discussing his trauma.
هنگام صحبت درباره ی تروما در جلسه ی درمان، دچار انفجار احساسی شد.
________________________________________
🔸 مترادف ها:
backfire – backlash – blowback – flashback ( در برخی موارد ) – eruption – rebound
🔸 متضادها:
پس زنی شعله