• (1)تعریف: a soft, heavy fabric made of wool, cotton, synthetics, or a blend of these, used esp. for warm clothing or bed covering.
• (2)تعریف: (pl.) clothes made from flannel, esp. pants or underwear.
جمله های نمونه
1. Use a damp flannel to clean the skin.
[ترجمه گوگل]برای تمیز کردن پوست از فلانل مرطوب استفاده کنید [ترجمه ترگمان]از یک فلانل مرطوب برای تمیز کردن پوست استفاده کنید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. He gave me a lot of flannel but I still don't know the answer to my question.
[ترجمه صبا] او توضیحات بی ربط زیادی به من داد اما من هنوز پاسخ پرسشم را نمی دانم
|
[ترجمه گوگل]او به من مقدار زیادی فلانل داد اما هنوز جواب سوالم را نمی دانم [ترجمه ترگمان]او مقداری از فلانل را به من داد، اما هنوز جواب سوال من را نمی دانم [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. OK, cut the flannel and tell me what you really want!
[ترجمه گوگل]خوب، فلانل را برش دهید و به من بگویید واقعاً چه می خواهید! [ترجمه ترگمان]بسیار خوب، پارچه فلانل را ببرید و به من بگویید که واقعا چه می خواهید! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. She always wears a grey flannel trousers.
[ترجمه گوگل]او همیشه یک شلوار فلانل خاکستری می پوشد [ترجمه ترگمان]همیشه شلوار فلانل خاکستری می پوشد [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. Leave out the flannel and answer the question!
[ترجمه گوگل]فلانل را کنار بگذارید و به سوال پاسخ دهید! [ترجمه ترگمان]از فلانل برو بیرون و سوال را جواب بده! [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. She was looking luscious in a flannel shirt.
[ترجمه گوگل]او با یک پیراهن فلانل جذاب به نظر می رسید [ترجمه ترگمان]او با پیراهن فلانل زیبا به نظر می رسید [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. He wore a faded red flannel shirt.
[ترجمه گوگل]او یک پیراهن فلانل قرمز رنگ و رو رفته پوشیده بود [ترجمه ترگمان]پیراهن پشمی سرخی به تن داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Peasants with pitchforks? Red flannel shirts?
[ترجمه گوگل]دهقانان با چنگال؟ پیراهن فلانل قرمز؟ [ترجمه ترگمان]دهقان ها با چنگک؟ لباس فلانل قرمز؟ [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. He was dressed in a flannel shirt that was covered in sawdust.
[ترجمه گوگل]او پیراهن فلانل پوشیده بود که با خاک اره پوشانده شده بود [ترجمه ترگمان]پیراهن فلانل پوشیده بود که از خاک اره پوشیده شده بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. You may prefer to use a flannel to clean this area, as this will afford greater control.
[ترجمه گوگل]ممکن است ترجیح دهید از فلانل برای تمیز کردن این ناحیه استفاده کنید، زیرا این کار کنترل بیشتری را در اختیار شما قرار می دهد [ترجمه ترگمان]شما ممکن است ترجیح دهید از یک پارچه پشمی برای تمیز کردن این ناحیه استفاده کنید چون این کار کنترل بیشتری را بر عهده خواهد داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Monarch of the Glen is 100 % tartan flannel.
[ترجمه گوگل]Monarch of the Glen 100% فلانل تارتان است [ترجمه ترگمان]مونا رک از طرف گلن % ۱۰۰ سنتی tartan است [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. He was wearing white flannel trousers and a white shirt with a cravat at his neck.
[ترجمه گوگل]شلوار فلانل سفید پوشیده بود و پیراهن سفیدی به گردنش انداخته بود [ترجمه ترگمان]شلوار فلانل سفید پوشیده بود و پیراهن سفیدی با کراوات به گردن داشت [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Both were wearing grey flannel trousers and pale beige or fawn linen jackets.
[ترجمه گوگل]هر دو شلوار فلانل خاکستری و کاپشن های بژ کم رنگ یا حنایی پوشیده بودند [ترجمه ترگمان]هر دو شلوار فلانل خاکستری پوشیده بودند و کت و شلوار خاکستری رنگی به تن داشتند [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. He was neatly dressed in his grey flannel school suit, as if it was an ordinary day.
[ترجمه گوگل]او کت و شلوار مدرسه فلانل خاکستری اش را مرتب پوشیده بود، انگار یک روز معمولی بود [ترجمه ترگمان]کت و شلوار خاکستری اش را مرتب پوشیده بود، انگار یک روز معمولی بود [ترجمه شما]ترجمه صحیح تر را بنویسید
مترادف ها
جامه فلانل یا پشمی (اسم)
flannel
فلانل (اسم)
flannel
لباس ورزش (اسم)
flannel, play suit
فلانلی (صفت)
flannel
تخصصی
[نساجی] فلانل - پارچه پشمی با بافت سرژه یا ساده و کمی پرز دار
انگلیسی به انگلیسی
• soft wool or cotton fabric; washcloth (british) flannel is a lightweight cloth used for making clothes. a flannel is a small cloth used for washing yourself.