flammable

/ˈflæməbl̩//ˈflæməbl̩/

معنی: قابل اشتعال، قابل سوختن، اتشگیر
معانی دیگر: آتشگیر، پدپود، اشتعال پذیر (inflammable هم می گویند)

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
مشتقات: flammability (n.)
• : تعریف: able to catch on fire easily; combustible.
متضاد: incombustible, nonflammable, noninflammable

جمله های نمونه

1. The steel can was labelled "flammable".
[ترجمه گوگل]قوطی فولادی دارای برچسب "اشتعال پذیر" بود
[ترجمه ترگمان]فولاد را می توان \"قابل اشتعال\" برچسب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Caution! This solvent is highly flammable.
[ترجمه گوگل]احتیاط! این حلال بسیار قابل اشتعال است
[ترجمه ترگمان]توجه! این حلال به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The material is flammable.
[ترجمه گوگل]مواد قابل اشتعال است
[ترجمه ترگمان]مواد قابل اشتعال هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Pyjamas made from flammable material have been removed from most shops.
[ترجمه گوگل]لباس خواب های ساخته شده از مواد قابل اشتعال از اکثر مغازه ها حذف شده است
[ترجمه ترگمان]مواد شیمیایی ساخته شده از مواد قابل اشتعال از اغلب فروشگاه ها حذف شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Hydrogen is explosively flammable when mixed with oxygen.
[ترجمه گوگل]هنگامی که هیدروژن با اکسیژن مخلوط می شود، قابل اشتعال است
[ترجمه ترگمان]زمانی که با اکسیژن مخلوط می شود، هیدروژن به شدت قابل اشتعال است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Mr Chittenden had already doused himself in a flammable liquid and set himself alight.
[ترجمه گوگل]آقای چیتندن قبلاً خود را در یک مایع قابل اشتعال فرو کرده بود و خود را آتش زده بود
[ترجمه ترگمان]آقای Chittenden پیش از این خود را در یک مایع قابل اشتعال پاشیده و خود را به آتش کشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The change from inflammable to flammable was deliberate, promoted by some one aware of the risks of fire.
[ترجمه گوگل]تغییر از قابل اشتعال به قابل اشتعال عمدی بود که توسط برخی آگاه از خطرات آتش سوزی ترویج شد
[ترجمه ترگمان]تغییرات ناشی از اشتعال به قابل اشتعال عمدی بود و برخی از خطرات آتش سوزی آگاه بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Class B for flammable liquids like gasoline, oil, and grease.
[ترجمه گوگل]کلاس B برای مایعات قابل اشتعال مانند بنزین، روغن و گریس
[ترجمه ترگمان]ب)برای مایعات قابل اشتعال مثل بنزین، روغن و گریس
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The transportation of flammable substances is tightly regulated.
[ترجمه گوگل]حمل و نقل مواد قابل اشتعال به شدت تنظیم می شود
[ترجمه ترگمان]حمل و نقل مواد قابل اشتعال به شدت منظم و منظم است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. As a player Souness has a highly flammable temper; when he loses the head, something snaps.
[ترجمه گوگل]سونس به عنوان یک بازیکن خلق و خوی بسیار قابل اشتعال دارد وقتی سرش را گم می کند، چیزی می ترکد
[ترجمه ترگمان]به عنوان یک بازیکن، خلق و خوی بسیار قوی دارد؛ وقتی سرش را از دست می دهد، چیزی تند می رود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. There was flammable goo all over the place.
[ترجمه گوگل]مواد قابل اشتعال در همه جا وجود داشت
[ترجمه ترگمان] اونجا همه جا وجود داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flammable petroleum gas escaping through rock vents created the sacred pillars of fire worshipped by Zoroastrians.
[ترجمه گوگل]گازهای قابل اشتعال نفتی که از دریچه های سنگی خارج می شود، ستون های آتش مقدسی را ایجاد کرده است که زرتشتیان آن را پرستش می کردند
[ترجمه ترگمان]گاز مایع قابل اشتعال از طریق منافذ سنگ، ستون های مقدس آتش را ایجاد کرده است که توسط Zoroastrians پرستش می شده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Many packaging materials contain highly flammable substances that could make a fire suddenly flare up.
[ترجمه گوگل]بسیاری از مواد بسته بندی حاوی مواد بسیار قابل اشتعال هستند که می توانند باعث شعله ور شدن ناگهانی آتش شوند
[ترجمه ترگمان]بسیاری از مواد بسته بندی حاوی مواد بسیار قابل اشتعالی هستند که باعث شعله ور شدن ناگهانی آتش می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Caution! Highly flammable liquid.
[ترجمه گوگل]احتیاط! مایع بسیار قابل اشتعال
[ترجمه ترگمان]توجه! مایعی بسیار قابل اشتعال
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قابل اشتعال (صفت)
flammable, piceous

قابل سوختن (صفت)
flammable

اتشگیر (صفت)
inflammable, flammable, piceous, fulminating, fulminant

تخصصی

[شیمی] آتشگیر، پدپود، قابل اشتعال، اشتعال پذیر (inflammable هم می گویند)
[مهندسی گاز] آتشگیر، قابل اشتعال

انگلیسی به انگلیسی

• combustible, capable of being easily ignited
something that is flammable catches fire easily.

پیشنهاد کاربران

بپرس