flamboyantly

جمله های نمونه

1. He was outrageously affected, flamboyantly homosexual, and extremely clever.
[ترجمه گوگل]او به طرز فجیعی تحت تاثیر قرار گرفته بود، به طرزی پر زرق و برق همجنس گرا و بسیار باهوش بود
[ترجمه ترگمان]اون همجنس گرا بوده و خیلی باهوش بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. To change ones life: Start immediately. Do it flamboyantly. William James
[ترجمه گوگل]برای تغییر زندگی: بلافاصله شروع کنید پر زرق و برق این کار را انجام دهید ویلیام جیمز
[ترجمه ترگمان]برای تغییر زندگی خود: شروع کنید این لباس های پرزرق و برقی است ویلیام جیمز
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It was intended, quite flamboyantly, to fulfil Old Testament prophecy.
[ترجمه گوگل]در نظر گرفته شده بود، کاملاً پر زرق و برق، برای تحقق پیشگویی عهد عتیق
[ترجمه ترگمان]برای این که به پیشگویی عهد قدیم دست پیدا کنم، کاملا پرزرق و پرزرق و برقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. She dressed flamboyantly so that everyone would remember her.
[ترجمه گوگل]او لباس پر زرق و برق می پوشید تا همه او را به یاد داشته باشند
[ترجمه ترگمان]با flamboyantly لباس پوشید تا همه او را به یاد بیاورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. One of the most flamboyantly wealthy and ostentatious reigns in the country's history.
[ترجمه گوگل]یکی از پر زرق و برق ترین سلطنت های ثروتمند و خودنمایی در تاریخ این کشور
[ترجمه ترگمان]یکی از معروف ترین flamboyantly و ostentatious تاریخ کشور است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. He dresses rather flamboyantly.
[ترجمه گوگل]او نسبتاً پر زرق و برق لباس می پوشد
[ترجمه ترگمان] لباسش رو پر زرق و برقی میکنه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Not for the stuffy - white collars and ties are irrelevant and the atmosphere could be described as flamboyantly casual.
[ترجمه گوگل]نه برای گرفتگی ها - یقه سفید و کراوات بی ربط هستند و می توان فضای آن را به شکلی پر زرق و برق توصیف کرد
[ترجمه ترگمان]نه به خاطر یقه های بارنگ سفید و کراوات، بی ربط به نظر می رسید و محیط را با لحنی عادی و رسمی توصیف می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. In his methodical way, he took up the next one, scrawled flamboyantly on Basildon Bond notepaper.
[ترجمه گوگل]او به روش روشمند خود، مورد بعدی را که به طرز پر زرق و برقی روی کاغذ یادداشت بازیلدون باند خط خورد
[ترجمه ترگمان]در روش منظم او، صفحه بعدی را برداشت و با کاغذ پوستی و کاغذ پوستی و کاغذ Bond نوشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. As the story developed, Solo became a burly, bearded Corellian pirate who dressed flamboyantly.
[ترجمه گوگل]با توسعه داستان، سولو به یک دزد دریایی کورلیایی تنومند و ریشو تبدیل شد که لباس های پر زرق و برق می پوشید
[ترجمه ترگمان]وقتی داستان گسترش یافت، سولو مرد تنومند و ریشو و ریشو بود که با لباس رسمی لباس پوشیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. This region of Pakistan, known as the Northern Areas, is almost flamboyantly beautiful.
[ترجمه گوگل]این منطقه از پاکستان که به مناطق شمالی شهرت دارد، تقریباً بسیار زیباست
[ترجمه ترگمان]این منطقه از پاکستان که به عنوان نواحی شمالی شناخته می شود، بسیار زیبا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The criticism of Mr Obama's handling of the oil spill has been especially and flamboyantly unreasonable.
[ترجمه گوگل]انتقاد از مدیریت نشت نفت توسط آقای اوباما به طور خاص و به شکلی پر زرق و برق غیرمنطقی بوده است
[ترجمه ترگمان]انتقاد آقای اوباما از نشت نفت به طور خاص و flamboyantly غیر منطقی بوده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. They like to dress correctly, even if "correctly" means flamboyantly.
[ترجمه گوگل]آنها دوست دارند درست لباس بپوشند، حتی اگر "درست" به معنای پر زرق و برق باشد
[ترجمه ترگمان]آن ها دوست دارند به درستی لباس بپوشند، حتی اگر \"درست\" به معنی آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He handed her a CD to play, then walked to the end of the room and tilted his hat flamboyantly, waiting for the music to start.
[ترجمه گوگل]او یک سی دی به او داد تا پخش کند، سپس تا انتهای اتاق رفت و کلاهش را به شکلی پر زرق و برق کج کرد و منتظر شروع موسیقی بود
[ترجمه ترگمان]او یک سی دی برای بازی به دست او داد و بعد به طرف انتهای اتاق رفت و کلاهش را با سر و شلوار مشکی کج کرد و منتظر بود که موسیقی شروع شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• showily, ostentatiously, gaudily

پیشنهاد کاربران

↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید:
📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم flam
📌 این ریشه، معادل "flame" یا "fire" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "flame" یا "fire" مربوط هستند.
...
[مشاهده متن کامل]

📂 مثال:
🔘 inflame: to set on ‘fire’ or make fiery ( emotionally or physically )
🔘 flammable: easily set on ‘fire’
🔘 inflammation: the condition of being red, hot, and swollen—like being on ‘fire’
🔘 flamboyant: showy or fiery in style, like a ‘flame’
🔘 flamethrower: a weapon that projects a stream of ‘fire’
🔘 reflate: to blow ‘fire’ or heat back up ( economically or literally )
🔘 aflame: burning or glowing with ‘flame’
🔘 nonflammable: not easily set on ‘fire’
🔘 flambee: a cooking method involving ‘flame’ or ignition of alcohol

پر زرق و برق
با قرتی بازی
خودنمایانه

بپرس