1. flak was puffing all around our airplane
گلوله های توپ ضد هوایی در اطراف هواپیمای ما منفجر می شد.
2. guns capable of spitting heavy flak at missiles
توپ هایی که قادرند گلوله های سنگین به سوی موشک ها بیاندازند
3. his plane was downed by enemy flak
آتش پاد هوایی دشمن هواپیمای او را به زیر آورد.
4. his enemies are giving him a lot of flak
دشمنانش بر ضد او جنجال زیادی می کنند.
5. She took/caught some flak from her parents about her new dress.
[ترجمه گوگل]او از پدر و مادرش در مورد لباس جدیدش صحبت کرد/گرفت
[ترجمه ترگمان]* * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * * *
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. They flew into heavy flak over the target area.
[ترجمه گوگل]آنها بر فراز منطقه مورد نظر به سمت پوسته سنگین پرواز کردند
[ترجمه ترگمان]آن ها در مورد منطقه هدف به شدت مورد انتقاد قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Lilley has taken a lot of flak for his views on drugs.
[ترجمه گوگل]لیلی به خاطر دیدگاههایش در مورد مواد مخدر به شدت مورد انتقاد قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]lilley به خاطر دیدگاه های خود نسبت به مواد مخدر مورد انتقاد شدید قرار گرفته است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Why do I always get the flak when something goes wrong around here?
[ترجمه گوگل]چرا همیشه وقتی مشکلی در این اطراف پیش میآید، دچار مشکل میشوم؟
[ترجمه ترگمان]چرا من همیشه ضد گلوله هستم وقتی یه چیزی در این مورد اشتباه پیش میره؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The President is getting a lot of flak for that.
[ترجمه گوگل]رئیسجمهور به خاطر آن انتقادات زیادی را دریافت میکند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور به خاطر این موضوع مورد انتقاد شدید قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Nor should he get all the union flak for doing exactly what he was hired to do.
[ترجمه گوگل]او همچنین نباید به خاطر انجام دقیقاً همان کاری که برای انجام آن استخدام شده بود، تمام تسلیحات اتحادیه را دریافت کند
[ترجمه ترگمان]و همچنین نباید به خاطر کاری که استخدام شده بود انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The 110 had vanished, frightened by flak.
[ترجمه گوگل]110 ناپدید شده بودند، ترس از پوسته پوسته شدن
[ترجمه ترگمان]۱۱۰ % ۱۱ ناپدید شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. The shoulders were padded like a flak jacket, with fringed epaulettes.
[ترجمه گوگل]شانه ها مانند یک ژاکت پوسته پوسته، با سردوش های حاشیه دار پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]The مثل یک ژاکت پوشیده شده بود که با fringed حاشیه دوزی شده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. He'd have to take the flak for having a lift with Mrs Wright.
[ترجمه گوگل]او باید به خاطر داشتن یک آسانسور با خانم رایت، دست به فلک بزند
[ترجمه ترگمان]او مجبور بود به خاطر اینکه با خانم رایت یک آسانسور را برداشته بود، مورد انتقاد قرار گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. His court appearances drew so much flak that he was forced to relinquish his role at Microsoft.
[ترجمه گوگل]حضور او در دادگاه آنقدر باعث شد که او مجبور شود از نقش خود در مایکروسافت چشم پوشی کند
[ترجمه ترگمان]حضور دربار او چنان مورد انتقاد قرار گرفت که مجبور شد از نقش خود در مایکروسافت چشم پوشی کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
15. Only a few, isolated bursts of flak were seen and no enemy fighters were encountered.
[ترجمه گوگل]فقط چند انفجار جدا شده از پوسته دیده شد و با هیچ جنگنده دشمن مواجه نشد
[ترجمه ترگمان]تنها چند نفر از آن ها به شدت مورد حمله قرار گرفته بودند و هیچ مبارز دشمن با آن ها مواجه نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید