flagstone

/ˈflægˌstoʊn//ˈflæɡstəʊn/

معنی: سنگ، سنگ فرش
معانی دیگر: سنگ لوح (که برای سنگ فرش کردن به کار می رود)، سنگ سنگ فرشی

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: a type of broad, flat stone used for covering surfaces such as a patio; flag.

جمله های نمونه

1. London's most famous riverside pub with a flagstone floor, a cobbled courtyard and great views.
[ترجمه گوگل]معروف‌ترین میخانه کنار رودخانه لندن با کف سنگ فرش، حیاط سنگ‌فرش‌شده و مناظر عالی
[ترجمه ترگمان]مشهورترین میخانه در کنار رودخانه، با یک زمین زیر زمین، یک حیاط سنگی و منظره های قشنگ
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He was kneeling in sober concentration on a flagstone, when suddenly he felt two large paws on his shoulders.
[ترجمه گوگل]او با تمرکز هوشیارانه روی یک سنگ زانو زده بود که ناگهان دو پنجه بزرگ را روی شانه هایش احساس کرد
[ترجمه ترگمان]او روی یک سنگ زانو زده بود که ناگهان دو پنجه اش را روی شانه هایش احساس کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Suddenly I was jumping, yelling out as the flagstone beat my feet like a cudgel or stone cricket bat.
[ترجمه گوگل]ناگهان داشتم می پریدم و فریاد می زدم که سنگ پرچم پاهایم را مانند چوب دستی یا چوب کریکت سنگی می زد
[ترجمه ترگمان]ناگهان از جا پریدم، همچنانکه سنگ زیر پایم مثل چماق یا چوب کریکت ضربه می زد، فریاد می کشیدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Another homeowner built a flagstone terrace that overlooked his waterfall.
[ترجمه گوگل]صاحب خانه دیگری یک تراس سنگ فرش ساخت که مشرف به آبشار او بود
[ترجمه ترگمان]صاحب خانه دیگری تراس flagstone را بنا کرد که به آبشار او توجه داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The knife did not drop to the flagstone floor. But he saw it tremble in her hand before she raised her chin and snapped, "Get me some clothes. "
[ترجمه گوگل]چاقو روی زمین سنگ فرش نیفتاد اما قبل از اینکه چانه‌اش را بالا بیاورد، دید که در دستش می‌لرزید و گفت: "برای من لباس بیاور "
[ترجمه ترگمان]چاقو به زمین flagstone اصابت نکرد اما قبل از اینکه چانه خود را بلند کند، آن را در دست او حس کرد و با عصبانیت گفت: \" لباس های من را به من بده \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I wait you at a black flagstone !
[ترجمه گوگل]من منتظر شما هستم در سنگ فرش سیاه!
[ترجمه ترگمان]من شما را در یک سنگ سیاه می بینم!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The study shows that SC_1 sandstone and SC_2 flagstone are favorable reservoir sand bodies and could be as key targets for exploration of stratigraphic and lithologic oil-gas pools.
[ترجمه گوگل]این مطالعه نشان می‌دهد که ماسه‌سنگ SC_1 و سنگ پرچم SC_2 بدنه‌های شنی مخزنی مطلوبی هستند و می‌توانند به عنوان اهداف کلیدی برای اکتشاف استخرهای نفت-گاز چینه‌شناسی و سنگ‌شناسی باشند
[ترجمه ترگمان]این مطالعه نشان می دهد که SC - ۱ ماسه سنگ و SC - ۲ flagstone از بدنه های ماسه مخزن مطلوب هستند و می توانند به عنوان اهداف کلیدی برای اکتشاف of و lithologic نفت - گاز باشند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I was kneeling on a huge flagstone near one of the great pillars. By the faint light of lamps I could see an ornate coffered ceiling high above me.
[ترجمه گوگل]من روی یک سنگ بزرگ در نزدیکی یکی از ستون های بزرگ زانو زده بودم با نور ضعیف لامپ ها می توانستم سقفی پرآذین را بالای سرم ببینم
[ترجمه ترگمان]من روی یک سنگ بزرگ نزدیک یکی از ستون های عظیم زانو زده بودم از زیر نور ضعیفی که از نور ضعیف چراغ های بالای سرم دیده می شد، سقفی از سقف بالای سرم دیده می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The knife did not drop to the flagstone floor.
[ترجمه گوگل]چاقو روی زمین سنگ فرش نیفتاد
[ترجمه ترگمان]چاقو روی کف زمین ولو نشده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. You can't get specific because the flagstone will act as a jig saw puzzle.
[ترجمه گوگل]شما نمی توانید مشخص کنید زیرا سنگ پرچم به عنوان یک پازل اره ای عمل می کند
[ترجمه ترگمان]شما نمی توانید به این دلیل خاص شوید چون the به عنوان یک پازل نمایش به نمایش درخواهد آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I covered the patio with this flagstone.
[ترجمه گوگل]پاسیو را با این سنگ فرش پوشاندم
[ترجمه ترگمان]من حیاط را با این سنگ فرش کردم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Clad in soft cotton kimonos and sandals, guests wander the flagstone walkways on their way to open-air hot tubs.
[ترجمه گوگل]مهمان‌ها با پوشیدن کیمونوها و صندل‌های نخی نرم، در مسیرهای پیاده‌روی سنگ‌فرش به سمت جکوزی‌های روباز سرگردان هستند
[ترجمه ترگمان]میهمانان ملبس به پنبه نرم و صندل های نرم، از پیاده روهای طاق دار به راه خود به سوی tubs هوای آزاد می رفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I asked what was the oldest part of the farm and was shown a flagstone path leading down to a valley.
[ترجمه گوگل]من پرسیدم قدیمی ترین قسمت مزرعه چیست و یک مسیر سنگ فرش نشان داده شد که به پایین دره منتهی می شود
[ترجمه ترگمان]پرسیدم که قدیمی ترین بخش این مزرعه چیست و راه باریکی را که به دره منتهی می شد نشان دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Nicole and Bernard, or whatever his name is, getting carved up on the flagstone.
[ترجمه گوگل]نیکول و برنارد، یا هر اسمی که باشد، روی سنگ فرش حک می‌شوند
[ترجمه ترگمان]نیکول \"و\" برنارد \"، یا هر اسمی که داره\" روی کف زمین تراشیده شدن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

سنگ (اسم)
stone, rock, boulder, calculus, flagstone

سنگ فرش (اسم)
flagging, flag, flagstone, cobble, paving, cobblestone, pavement, macadam, pediment

تخصصی

[عمران و معماری] تخته سنگ - سنگفرش
[خاک شناسی] سنگ متورق

انگلیسی به انگلیسی

• flat paving stone
flagstones are big, flat, square pieces of stone used for paving.
flat paving stone; (geology) rock that splits into slabs

پیشنهاد کاربران

بپرس