flagship

/ˈflægˌʃɪp//ˈflæɡʃɪp/

معنی: کشتی دریادار، کشتی حامل پرچم امیرالبحری
معانی دیگر: ناو سر فرماندهی، نوترین و بهترین کشتی (متعلق به شرکت کشتی رانی)، نخبه ناو

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: in a group of naval vessels, the ship in which the commanding officer is stationed, or the principal one of any group of ships.

(2) تعریف: the leading or principal one of a related group, as of newspapers or companies.

جمله های نمونه

1. The Greenpeace flagship is voyaging through the Arctic cold of the Barents Sea.
[ترجمه گوگل]گل سرسبد صلح سبز در حال سفر از طریق سرمای قطب شمال دریای بارنتز است
[ترجمه ترگمان]The دریایی صلح سبز از طریق سرمای قطبی دریای بارنتز یافت می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. This machine is the flagship in our new range of computers.
[ترجمه گوگل]این دستگاه گل سرسبد در طیف جدید رایانه های ما است
[ترجمه ترگمان]این ماشین the در محدوده جدید کامپیوتر ما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The company plans to open a flagship store in New York this month.
[ترجمه گوگل]این شرکت قصد دارد در ماه جاری یک فروشگاه پرچمدار در نیویورک افتتاح کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت قصد دارد یک انبار کشتی هوایی در نیویورک در ماه جاری افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The company's flagship store is in New York.
[ترجمه گوگل]فروشگاه پرچمدار این شرکت در نیویورک است
[ترجمه ترگمان]فروشگاه اصلی این شرکت در نیویورک است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The firm has just opened a flagship store in Las Vegas.
[ترجمه گوگل]این شرکت به تازگی یک فروشگاه برجسته در لاس وگاس افتتاح کرده است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در لاس وگاس یک انبار کشتی را باز کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The company is opening a new flagship store in London.
[ترجمه گوگل]این شرکت در حال افتتاح یک فروشگاه پرچمدار جدید در لندن است
[ترجمه ترگمان]این شرکت در حال باز کردن یک انبار کشتی دریایی جدید در لندن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This dictionary is the flagship of Oxford's range of learners'dictionaries.
[ترجمه گوگل]این فرهنگ لغت گل سرسبد مجموعه لغت نامه های زبان آموزان آکسفورد است
[ترجمه ترگمان]این فرهنگ لغات محدوده وسیعی از فرهنگ های لغت آکسفورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The company has one flagship store in New York and expects to open another there next year.
[ترجمه گوگل]این شرکت یک فروشگاه پرچمدار در نیویورک دارد و انتظار دارد سال آینده یک فروشگاه دیگر در آنجا افتتاح کند
[ترجمه ترگمان]این شرکت یک انبار اصلی در نیویورک دارد و انتظار دارد سال آینده دیگری را در آنجا افتتاح کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The atmosphere on board the Confederate flagship, the ram Tennessee, was altogether different.
[ترجمه گوگل]جو روی کشتی پرچمدار کنفدراسیون، قوچ تنسی، کاملاً متفاوت بود
[ترجمه ترگمان]فضای بازی در عرشه فرمانده توپخانه، the تنسی، کام لا متفاوت بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Old Navy flagship sites in Chicago and Seattle also are slated to open in 199
[ترجمه گوگل]سایت های پرچمدار قدیمی نیروی دریایی در شیکاگو و سیاتل نیز قرار است در سال 199 افتتاح شوند
[ترجمه ترگمان]همچنین در شیکاگو و سیاتل نیز قرار است در ۱۹۹ سایت قرار داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It is splitting the flagship, four-star Forum Hotel from the chain and offering the two for sale separately.
[ترجمه گوگل]این هتل پرچمدار و چهار ستاره فروم هتل را از زنجیره جدا می کند و این دو را به طور جداگانه برای فروش عرضه می کند
[ترجمه ترگمان]این هتل، هتل flagship، هتل چهار ستاره از این زنجیره را جدا می کند و هر دو را جداگانه برای فروش عرضه می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The new Mustang is the flagship of the new Ford range.
[ترجمه گوگل]موستانگ جدید پرچمدار سری جدید فورد است
[ترجمه ترگمان]موستانگ جدید شاخص برد جدید فورد است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. And this was the flagship of organized labor.
[ترجمه گوگل]و این گل سرسبد کار سازمان یافته بود
[ترجمه ترگمان]و این the کار سازمان یافته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The flagship, the Association, struck first.
[ترجمه گوگل]گل سرسبد، انجمن، اول ضربه زد
[ترجمه ترگمان]داور، انجمن، نخست ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. It will also announce enhancements to exceed/W, its flagship X server software.
[ترجمه گوگل]همچنین پیشرفت هایی را برای فراتر از/W، نرم افزار سرور X پرچمدار خود اعلام خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]همچنین باعث افزایش رشد و افزایش بیش از W \/ W، نرم افزار اصلی سرور X خواهد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

کشتی دریادار (اسم)
flagship

کشتی حامل پرچم امیرالبحری (اسم)
flagship

انگلیسی به انگلیسی

• ship which carries the commander of a fleet; something which is the best or considered the best of its kind
a flagship is the most important ship in a fleet.
the flagship of a group of things or ideas that are owned or produced by a particular organization is the most important one.

پیشنهاد کاربران

Flagship refers to something that is considered the best or most important in a particular group or category. It is often used to describe a company’s main or most prominent product or service.
چیزی که در یک گروه یا دسته خاص بهترین یا مهم ترین محسوب می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

اغلب برای توصیف اصلی ترین یا برجسته ترین محصول یا خدمات یک شرکت استفاده می شود.
مترادف: Leading, principal, premier, top - of - the - line
مثال؛
“The company’s flagship store is located in the heart of the city. ”
“The latest model is the flagship of the brand. ”
“The engineering department is the flagship of the university. ”

پرچمدار
برای مثال:
this phone is a Samsung flagship
این گوشی پرچمدار گوشی های سامسونگ ه.
ناو سر فرماندهی
عَلَمدار
سردرمدار
flagship ( علوم نظامی )
واژه مصوب: ناو سرفرماندهی
تعریف: کشتی حامل فرمانده گروهی از ناوهای جنگی که به مأموریتی خاص اعزام شده‏اند
پرچمدار ( بیشتر برای تلفن های همراه بکار میره )
Unlike you i actually leave the house and need my phone toast. And hugging a wall when I'm at home isn't fun either lmao. 6 hours on a 2021 flagship phone that costs $1300 is a joke
اگه در زمینه موبایل بکار بره به معنی پرچمدار و پیشرو هستش
به نقل از هزاره:
1. ناو سرفرماندهی
2. گل سرسبد، چشم و چراغ
3. [برنامه، مدل اتومبیل و غیره] اصلی، مهم، عمده
به نقل از فرهنگ پویا:
1. ناو سرفرماندهی
2. [مجازی] گل سرسبد، مهم ترین و بهترین بخش
اصلی، عمده
پرچمدار
محصول برتر
( معنی مجازی ) مهم ترین و بهترین بخش هر چیزی، بخش برگزیده
شاخص
پرچم دار ، پیشرو ، جلودار
چشم وچراغ
گل سرسبد
برترین یا مهمترین کالای تولیدی یک شرکت؛
نخبه کالا
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس