flagon

/ˈflæɡən//ˈflæɡən/

معنی: قرابه، تنگ، تنگ دستهدار و لولهدار
معانی دیگر: تنگ شراب، شراب خوری (که گردن دراز و دسته دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: a vessel for serving liquids that has a handle, a spout, and often a top or hinged lid.

(2) تعریف: a large wine or liquor bottle.

جمله های نمونه

1. In return he handed out whips, flagons and field glasses.
[ترجمه گوگل]در عوض او شلاق، پرچم و عینک صحرایی به دست داد
[ترجمه ترگمان]در عوض شلاق و flagons و glasses را به دست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Nothing daunted, the bearers of comfort brought a flagon of ale and a long clay pipe.
[ترجمه گوگل]هیچ چیز دلهره آور نبود، حاملان آسایش یک پرچم آلی و یک لوله سفالی بلند آوردند
[ترجمه ترگمان]هیچ چیز دلسرد نشد، حمل کنندگان آرامش بخش، یک لیوان آبجو و یک پیپ گلی دراز کشیدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. One produced a half gallon flagon of Johnnie Walker Red Label and six little cups.
[ترجمه گوگل]یکی از آنها یک پرچم نیم گالن از برچسب قرمز جانی واکر و شش فنجان کوچک تولید کرد
[ترجمه ترگمان]یک بطری نیم لیتری از جانی واکر قرمز و شش فنجان کوچک بیرون آورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A serving wench brought us flagons of watered beer.
[ترجمه گوگل]یک غذاخوری برای ما چند عدد آبجو آب آورده بود
[ترجمه ترگمان]یک دختر خدمتکار ما را از آبجو آب سیراب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Men's fists punched the air, brandishing flagons of beer.
[ترجمه گوگل]مشت‌های مردانه به هوا می‌کوبید و پرچم‌های آبجو را به صدا در می‌آورد
[ترجمه ترگمان]مشت مردان به هوا مشت می زدند و flagons را در هوا تکان می دادند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. One said : "flagon of wine more people who do not mind?"
[ترجمه گوگل]یکی گفت : "پرچم از شراب مردم که مهم نیست؟"
[ترجمه ترگمان]یکی شان گفت: \"flagon از شراب بیشتر که اهمیت ندارند؟\"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He drank off the flagon of wine amid their cheers.
[ترجمه گوگل]او پرچم شراب را در میان تشویق آنها نوشید
[ترجمه ترگمان]در میان هلهله و هلهله آن جام شراب را نوشید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. He poured for them from a flagon of blackberry wine so sweet that it drew more flies than honey.
[ترجمه گوگل]او برای آنها از یک تاقچه شراب شاه توت آنقدر شیرین می ریخت که بیشتر از عسل مگس می کشید
[ترجمه ترگمان]او برای آن ها از یک مشک شراب توت که بیشتر از عسل بیشتر بود، برای آن ها ریخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The flagon contains precisely eight cups of wine.
[ترجمه گوگل]پرچم دقیقاً شامل هشت فنجان شراب است
[ترجمه ترگمان]درست هشت فنجان شراب در آن است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The flagon is overelaborate, and practically useless.
[ترجمه گوگل]پرچم بیش از حد پیچیده است و عملاً بی فایده است
[ترجمه ترگمان]The overelaborate و عملا بی فایده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. In my opinion, this flagon is just excellent.
[ترجمه گوگل]به نظر من، این پرچم بسیار عالی است
[ترجمه ترگمان]به نظر من این مشک خیلی عالیه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Jon filled his basin from the flagon of water beside his bed, washed his face and hands, donned a clean set of black woolens, laced up a black leather jerkin, and pulled on a pair of well-worn boots.
[ترجمه گوگل]جون حوضش را از پرچم آب کنار تختش پر کرد، صورت و دست‌هایش را شست، مجموعه‌ای از پارچه‌های پشمی مشکی را پوشید، یک جفت چرمی مشکی به تن کرد و یک جفت چکمه که به خوبی پوشیده شده بود
[ترجمه ترگمان]جان لگن خود را از ظرف آب کنار تختش برداشت، صورتش را شست و صورت و دست هایش را شست، لباس پشمی سیاهی پوشید و یک جفت چکمه چرمی مشکی به تن کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The flagon shattered underneath him as the floor came up to smack him in the head.
[ترجمه گوگل]وقتی کف بالا آمد تا به سرش بکوبد، پرچم زیر او شکست
[ترجمه ترگمان]در حالی که زمین در زیر پایش خرد می شد، زمین زیر پایش خرد شد و به سرش ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. When he saw the broken flagon, he uttered a blistering curse and demanded to know what had happened here.
[ترجمه گوگل]وقتی پرچم شکسته را دید، نفرین تاول آمیزی بر زبان آورد و خواست بداند اینجا چه اتفاقی افتاده است
[ترجمه ترگمان]وقتی آن لیوان شکسته را دید، ناسزایی گفت و خواست بداند که اینجا چه اتفاقی افتاده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. When he was done he tossed the empty flagon aside and half-rolled and half-staggered to the floor, groping for a chamber pot.
[ترجمه گوگل]وقتی کارش تمام شد، پرچم خالی را به کناری پرت کرد و نیمه غلت خورده و نیمه تلو تلو تلو خورد به زمین، به دنبال یک گلدان مجلسی بود
[ترجمه ترگمان]وقتی کارش تمام شد، لیوان خالی را کنار زد و نصفه نیمه روی زمین افتاد و کورمال کورمال به طرف اتاق رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

قرابه (اسم)
carboy, demijohn, flagon

تنگ (اسم)
strait, flagon, stoup, decanter

تنگ دسته دار و لوله دار (اسم)
flagon

انگلیسی به انگلیسی

• vessel, bottle, container (for holding wine or other liquids)
a flagon is a large wide bottle or jug for cider or wine; an old-fashioned word.

پیشنهاد کاربران

بپرس