flaggy


معنی: دارای برگهای شمشیری، بی مزه، سست، شل و ول، نی زار، جگن زار
معانی دیگر: نی زار، جگن زار، دارای برگهای شمشیری، سست، شل وول، بیمزه

مترادف ها

دارای برگهای شمشیری (صفت)
acinaceous, flaggy

بی مزه (صفت)
tame, arid, colorless, flaggy, flat, jejune, tasteless, insipid, unsavory, vapid, trivial, banal, wintry, wishy-washy, platitudinous, sapless, truistic

سست (صفت)
doddered, effeminate, flaggy, weak, feeble, torpid, asthenic, loose, frail, flimsy, slack, atonic, slow, insecure, sleazy, floppy, lax, idle, lazy, indolent, slothful, groggy, remiss, washy, wishy-washy, inactive, slumberous, slumbery, feckless, flabby, flaccid, languid, slumbrous, lethargic, shaky, rickety, rattletrap, wonky, supine, tottery

شل و ول (صفت)
flaggy, flimsy, flabby, flappy, flyaway, flaccid

نی زار (صفت)
flaggy, reedy

جگن زار (صفت)
flaggy

تخصصی

[زمین شناسی] متورق الف) جدایش یا تمایل برای جدا شدن به لایه هایی با ضخامت مناسب برای استفاده به عنوان سنگ لوح ـ بالاخص توصیفی از یک سنگ رسوبی که به طبقات با ضخامت 1 تا 5 سانتی متر متورق می شود. (مک کی و وایر 1953). ب) به طبقه بندی گویند که از لایه هایی با ضخامت 1 تا 10 سانتی متر ساخته شده است. (پین 1942). ج) تعلق داشتن به سنگ لوح. د) به خاکی گویند که پر از قطعات سنگ لوحی است.
[خاک شناسی] فلگی - پرچمی

انگلیسی به انگلیسی

• hanging down, loose, slack; made up of flagstones, resembling flagstones; layered; full of flag plants

پیشنهاد کاربران

بپرس