1. flagging hopes
امیدهای رو به کاهش
2. By now the wine had lifted her flagging spirits.
[ترجمه گوگل]در حال حاضر شراب روحیه پرچمدار او را بالا برده بود
[ترجمه ترگمان]در این موقع شراب، روحیه اش را از دست داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. This movie is intended to revive her flagging career.
[ترجمه گوگل]این فیلم برای احیای حرفه پرچمدار او در نظر گرفته شده است
[ترجمه ترگمان]این فیلم قصد دارد حرفه flagging او را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The police were flagging down all heavy goods vehicles.
[ترجمه گوگل]پلیس تمام خودروهای باری سنگین را با پرچم پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]پلیس همه وسایل نقلیه سنگین را کاهش داده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. His enthusiasm was in no way flagging.
[ترجمه گوگل]شور و شوق او به هیچ وجه برجسته نبود
[ترجمه ترگمان]شور و شوق او به هیچ وجه کم نبود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. Marlette was already out of the door, flagging down a taxi.
[ترجمه گوگل]مارلت قبلاً از در بیرون بود و یک تاکسی را پایین می آورد
[ترجمه ترگمان]Marlette از در بیرون رفته بود و به زحمت یک تاکسی را پیاده کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. The party still hopes to revive its flagging electoral fortunes.
[ترجمه گوگل]این حزب همچنان امیدوار است که ثروت انتخاباتی خود را احیا کند
[ترجمه ترگمان]این حزب هنوز امیدوار است که ثروت flagging خود را احیا کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. Her flagging interest awoke.
9. From political correctness to the flagging tenure system, the right of unadulterated academic lip flapping seems increasingly embattled.
[ترجمه گوگل]از صحت سیاسی گرفته تا سیستم پرچمدار تصدی، به نظر می رسد حق تکان دادن لب های دانشگاهی بدون تقلب به طور فزاینده ای مورد مبارزه قرار گرفته است
[ترجمه ترگمان]از صحت سیاسی گرفته تا سیستم ضعیف حق تصدی، حق of (flapping)های لب (unadulterated)به طور فزاینده ای تحت فشار قرار می گیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Uncertainties of planning, finance and building, along with flagging enthusiasm, have often proved too much for local initiatives.
[ترجمه گوگل]عدم قطعیت های برنامه ریزی، مالی و ساختمان، همراه با اشتیاق برجسته، اغلب برای ابتکارات محلی بیش از حد ثابت شده است
[ترجمه ترگمان]برنامه ریزی، تامین مالی و ساختمان، همراه با اشتیاق به کاهش اشتیاق، اغلب برای ابتکارات محلی بیش از حد به اثبات رسیده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. The conversation was flagging.
12. With exports flagging, Thaksin wants to boost consumer confidence and spending.
[ترجمه گوگل]تاکسین می خواهد با افزایش صادرات، اعتماد مصرف کننده و هزینه ها را افزایش دهد
[ترجمه ترگمان]با کاهش صادرات، تاکسین به افزایش اعتماد مصرف کنندگان و خرج کردن نیاز دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. Jenny taught for four hours straight without flagging.
[ترجمه گوگل]جنی چهار ساعت متوالی بدون پرچم تدریس کرد
[ترجمه ترگمان]جنی به مدت چهار ساعت بدون خستگی تدریس می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. In an effort to boost flagging confidence, Nimslo loaned cameras to the Fleet street city press.
[ترجمه گوگل]در تلاش برای افزایش اعتماد به نفس، نیمسلو دوربینهایی را به مطبوعات شهر خیابانی فلیت قرض داد
[ترجمه ترگمان]Nimslo در تلاش برای افزایش اعتماد به نفس، به مطبوعات شهر فلیت پول قرض داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید