flabbiness


سستى، نرمى، شلى

جمله های نمونه

1. This machine can rewind the web from flabbiness to firmness and neatness.
[ترجمه گوگل]این دستگاه می تواند وب را از حالت شلی به استحکام و منظمی بپیچد
[ترجمه ترگمان]این دستگاه می تواند وب را از flabbiness به استحکام و مرتب تر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. However, because of scarcity of risk identifying and flabbiness of risk management, there often have problems in many concrete faceplate rock dam construction.
[ترجمه گوگل]با این حال، به دلیل کمیاب بودن شناسایی ریسک و ضعیف بودن مدیریت ریسک، اغلب مشکلاتی در ساخت سدهای سنگی با صفحه بتنی وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این حال، به دلیل کمبود ریسک شناسایی و خطر مدیریت خطر، اغلب در بسیاری از سازه های بتونی faceplate سازه های بتونی مشکلاتی وجود دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Brown' s tragedy is due to his fluctuation and flabbiness.
[ترجمه گوگل]تراژدی براون به دلیل نوسان و شلختگی اوست
[ترجمه ترگمان]تراژدی Brown به دلیل fluctuation و flabbiness است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. We are civilizations, the civilization do not row the mark of equality with the flabbiness, the letter of han is a scholar right away, can you say that does he like to humiliate.
[ترجمه گوگل]ما تمدن هستیم، تمدن علامت برابری را با شلختگی ردیف نمی کند، حرف هان همان دانشمند است، می توانی بگوئی دوست دارد تحقیر کند
[ترجمه ترگمان]ما تمدن هستیم، تمدن نشانه تساوی با the نیست، نامه هان یک محقق است، می توانید بگویید که او دوست دارد تحقیر کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. This paper presents the pathological changes of 7 autopsy cases in hypokalemic flabbiness disease.
[ترجمه گوگل]در این مقاله تغییرات پاتولوژیک 7 مورد کالبد شکافی در بیماری شل شدن هیپوکالمیک ارائه می شود
[ترجمه ترگمان]این مقاله تغییرات pathological ۷ مورد کالبد شکافی در بیماری hypokalemic flabbiness را نشان می دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Kid's extremely conceited arrogance is for covering up oneself's heart of flabbiness .
[ترجمه گوگل]تکبر فوق العاده خودپسندانه بچه برای پوشاندن دل شلختگی خود است
[ترجمه ترگمان]غرور و خودبینی این بچه برای پنهان کردن قلب آدم of است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. No one will laugh you, bcs everyone of us will have the time of flabbiness and hurt.
[ترجمه گوگل]هیچ کس شما را نخواهد خنداند، قبل از میلاد همه ما زمان شلوغی و رنجش را خواهیم داشت
[ترجمه ترگمان]هیچ کس به شما نخواهد خندید، اما همه ما وقت تلف کردن و صدمه دیدن را خواهیم داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. I would pretend to be silent when i see you, but i can't escape from the flabbiness of keeping thinking of you.
[ترجمه گوگل]وقتی تو را می‌بینم وانمود می‌کنم که سکوت می‌کنم، اما نمی‌توانم از بی‌هودگی فکر کردن به تو فرار کنم
[ترجمه ترگمان]وقتی تو را می بینم، وانمود می کنم که ساکت می شوم، اما نمی توانم از فکر کردن به تو فرار کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Ma" s educational thoughts, however, has its limitation-compromise and flabbiness . "
[ترجمه گوگل]با این حال، افکار آموزشی ما دارای محدودیت-سازش و سستی است
[ترجمه ترگمان]با این حال، افکار آموزشی مادر، محدودیت ها و flabbiness را در بر دارد \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. In other historical circumstances, the Chinese national bourgeoisie will vacillate and defect because of its economic and political flabbiness.
[ترجمه گوگل]در دیگر شرایط تاریخی، بورژوازی ملی چین به دلیل شلختگی اقتصادی و سیاسی خود دچار نوسان می شود و دچار نقص می شود
[ترجمه ترگمان]در دیگر شرایط تاریخی، بورژوازی ملی چین به دلیل مشکلات اقتصادی و سیاسی اش، vacillate و defect خواهد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. When you are a child, others will show pity to your flabbiness, but when you are gown up, you don't have the right to be flabbiness anymore, you must live as the strongest man in the world.
[ترجمه گوگل]وقتی بچه باشی دیگران به شلختگی تو ترحم خواهند کرد، اما وقتی لباس پوشیدی دیگر حق نداری شلخته باشی، باید قوی ترین مرد دنیا زندگی کنی
[ترجمه ترگمان]وقتی بچه هستید، دیگران نسبت به flabbiness نسبت به شما ترحم نشان می دهند، اما وقتی لباس دارید، حق ندارید که بیش از این flabbiness باشید، باید به عنوان قوی ترین مرد جهان زندگی کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Arm flat and muscular. Bone substantial but not coarse and muscles hard and devoid of flabbiness .
[ترجمه گوگل]بازو صاف و عضلانی استخوان قابل توجهی اما نه درشت و ماهیچه های سفت و بدون شلی
[ترجمه ترگمان]flat و عضلانی استخوان اساسی است اما زبر و سخت و عاری از استخوان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• looseness, limpness, fattiness, softness (of muscles or flesh)

پیشنهاد کاربران

بپرس