flab

/ˈflæb//flæb/

(عامیانه - به ویژه در اشخاص چاق و پیر) گوشت شل و آویزان، گوشت اضافی (مثل غبغب)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: sagging flesh, esp. as caused by obesity.

جمله های نمونه

1. I've got to lose this flab on my belly!
[ترجمه گوگل]من باید این شکمم را از دست بدهم!
[ترجمه ترگمان]من این چربی هارو روی شکمم از دست میدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Don had a hefty roll of flab overhanging his waistband.
[ترجمه گوگل]دان یک رول ضخیم بزرگ روی کمرش آویزان بود
[ترجمه ترگمان]مقدار زیادی چربی زیر کمربندش آویزان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Fight the flab with exercise!
[ترجمه گوگل]با ورزش بجنگید!
[ترجمه ترگمان]!! !! !! !! !! !! !! !! !! !! !
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Excess flab causes heart disease, strokes, cancers, arthritis and a tendency to find Jo Brand funny.
[ترجمه گوگل]شل شدن بیش از حد باعث بیماری قلبی، سکته مغزی، سرطان، آرتریت و تمایل به خنده دار شدن جو برند می شود
[ترجمه ترگمان]flab اضافی باعث بیماری قلبی، سکته، سرطان، ورم مفاصل و تمایل به پیدا کردن جو معروف جو می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Fight the flab with fat-burning aerobic dance which is another alternative for those who only want to shake in the right places.
[ترجمه گوگل]با رقص هوازی چربی سوز مبارزه کنید که جایگزین دیگری برای کسانی است که فقط می خواهند در مکان های مناسب تکان بخورند
[ترجمه ترگمان]مبارزه با the با رقص aerobic با سوزاندن چربی که جایگزین دیگری برای آن هایی است که فقط می خواهند در مکان های مناسب تکان بخورند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That's right ! Flab means fat, especially loose fat that hangs off the body.
[ترجمه گوگل]درست است ! فلاب به معنای چربی است، به خصوص چربی شل که از بدن آویزان می شود
[ترجمه ترگمان]درست است! flab یعنی چربی، به خصوص چربی شل که از بدن آویزان است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. In 199 Simcus went on a flab - busting diet that helped him lose 301 pounds.
[ترجمه گوگل]در سال 199 سیمکوس یک رژیم غذایی ضعیف را دنبال کرد که به او کمک کرد 301 پوند وزن کم کند
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۹۹ Simcus به رژیم flab - رفت که به او کمک کرد تا ۳۰۱ پوند را از دست بدهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. It is not booze, fags or flab that many people fantasise about giving up this new year. One in four working people in Britain want to celebrate 2005 by quitting their jobs.
[ترجمه گوگل]این مشروب الکلی، فاسد یا بی انصافی نیست که بسیاری از مردم در مورد ترک این سال جدید خیال پردازی می کنند از هر چهار کارگر بریتانیایی یک نفر می خواهد سال 2005 را با ترک شغل خود جشن بگیرد
[ترجمه ترگمان]مشروبات الکلی، سیگار یا flab که بسیاری از مردم در مورد دادن این سال جدید صحبت می کنند نیست یکی از چهار نفری که در بریتانیا کار می کنند می خواهند سال ۲۰۰۵ را با ترک شغل خود جشن بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So, to burn the flab, plan on working out at least 40 minutes.
[ترجمه گوگل]بنابراین، برای سوزاندن فلاب، حداقل 40 دقیقه تمرین کنید
[ترجمه ترگمان]بنابراین، برای سوزاندن the، برنامه ریزی کنید که حداقل ۴۰ دقیقه کار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Nevertheless, the study suggests there is flab to be trimmed.
[ترجمه گوگل]با این وجود، این مطالعه نشان می‌دهد که ورقه‌ای برای اصلاح وجود دارد
[ترجمه ترگمان]با این وجود، این مطالعه نشان می دهد که flab باید اصلاح شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Exercise isn't about improving your heart and fighting flab that comes with aging.
[ترجمه گوگل]ورزش برای بهبود قلب و مبارزه با ضعف هایی که با افزایش سن به وجود می آید، نیست
[ترجمه ترگمان]ورزش در مورد بهبود قلب و مبارزه با flab نیست که به سن پیری می رسد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Flab is the fat accumulates around your muscle if your energy input far outweighs your expenditure.
[ترجمه گوگل]فلاب چربی است که در اطراف ماهیچه شما جمع می شود اگر انرژی ورودی شما بسیار بیشتر از هزینه شما باشد
[ترجمه ترگمان]اگر ورودی انرژی بسیار بیشتر از هزینه ها باشد، چربی جمع شده در اطراف ماهیچه تان جمع می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Jog a few miles before breakfast, whittle off the campaign flab.
[ترجمه گوگل]چند مایل قبل از صبحانه دویدن، کمپین را کم کنید
[ترجمه ترگمان]قبل از صبحانه چند مایل قبل از صبحانه، whittle را قطع کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Chris's six-point plan is for those who want to tighten tummy muscles and lose a bit of flab.
[ترجمه گوگل]برنامه شش نقطه ای کریس برای کسانی است که می خواهند ماهیچه های شکم را سفت کنند و کمی شل شدن را از دست بدهند
[ترجمه ترگمان]برنامه شش نقطه ای کریس برای کسانی است که می خواهند ماهیچه های شکم فشرده شوند و کمی flab را از دست بدهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Her arms, from shoulder to wrist, are uniformly thin, without the slightest flab or muscle definition.
[ترجمه گوگل]بازوهای او، از شانه تا مچ، به طور یکنواخت نازک هستند، بدون کوچکترین شکاف یا عضله
[ترجمه ترگمان]بازوهای او، از شانه تا مچ، به طور یکنواخت و بدون هیچ گونه تعریف ماهیچه یا ماهیچه، لاغر هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• fat, excess body weight
flab is loose flesh on the body of someone who is fat.

پیشنهاد کاربران

بپرس