fixings

/ˈfɪksɪŋz//fɪksɪŋz/

مخلفات، اضافات، افزونه ها، افزونهها roast turkey and all the fixings بوقلمون بریان شده و کلیه ی مخلفات

جمله های نمونه

1. roast turkey and all the fixings
بوقلمون بریان شده و کلیه ی مخلفات

انگلیسی به انگلیسی

• (informal) accessories, appliances; condiments or trimmings (for food)

پیشنهاد کاربران

🔍 دوستان مشتقات ( derivatives ) این کلمه اینها هستند:
✅ فعل ( verb ) : fix / fixate
✅️ اسم ( noun ) : fix / fixation / fixative / fixer / fixings / fixity / fixture / fixedness
✅️ صفت ( adjective ) : fixed / fixated
✅️ قید ( adverb ) : fixedly

بپرس