fixable

/ˈfɪksəbəl//ˈfɪksəbəl/

معنی: ثبات پذیر، محکم کردنی
معانی دیگر: ثبات پذیر، محکم کردنی

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: combined form of fix.

جمله های نمونه

1. It can independent works and fixable in line with carrier tape forming machine.
[ترجمه گوگل]این می تواند مستقل کار کند و در خط با دستگاه تشکیل نوار حامل قابل تعمیر است
[ترجمه ترگمان]این دستگاه می تواند مستقل کار کند و در راستای تشکیل دستگاه با نوار carrier کار کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The fixable clothes hanger has ingenious design and simple structure, can directly fix the clothes hanger on a clothesline, and does not need other objects for fixing.
[ترجمه گوگل]رخت آویز قابل تعمیر دارای طراحی مبتکرانه و ساختار ساده است، می تواند به طور مستقیم رخت آویز را بر روی بند رخت ثابت کند و نیازی به اشیاء دیگر برای تعمیر ندارد
[ترجمه ترگمان]The که طراحی مبتکرانه و ساختار ساده ای دارد، می تواند مستقیما لباس ها را بر روی یک clothesline نصب کند، و نیازی به اشیا دیگر برای تعمیر ندارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Desktop computer will be must develop toward fixable location and requirement way.
[ترجمه گوگل]کامپیوتر رومیزی باید به سمت مکان و روش مورد نیاز قابل تعمیر توسعه یابد
[ترجمه ترگمان]رایانه رومیزی باید به سمت مکان یاب و روش نیازمندی ها گسترش یابد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Two removable aluminium rollers and two fixable aluminium rollers. The removable rollers adjust by A. C motor.
[ترجمه گوگل]دو غلتک آلومینیومی قابل جابجایی و دو غلتک آلومینیومی قابل تعمیر غلتک های قابل جابجایی توسط موتور A C تنظیم می شوند
[ترجمه ترگمان]دو غلتک آلومینیومی قابل جابجایی و دو rollers آلومینیومی fixable The قابل جابجایی با A تنظیم می شوند موتور سی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Commonly this is fixable via the password reset page.
[ترجمه گوگل]معمولاً این مشکل از طریق صفحه تنظیم مجدد رمز عبور قابل رفع است
[ترجمه ترگمان]این حالت معمولا از طریق صفحه راه اندازی مجدد رمز عبور می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. That situation is certainly fixable, but deeper wells, drip irrigation and soil restoration all require investments beyond the capacity of most of the area's farmers.
[ترجمه گوگل]این وضعیت قطعا قابل رفع است، اما چاه های عمیق تر، آبیاری قطره ای و احیای خاک همگی نیازمند سرمایه گذاری فراتر از ظرفیت اکثر کشاورزان منطقه هستند
[ترجمه ترگمان]این وضعیت قطعا fixable است، اما چاه های عمیق، آبیاری قطره ای و احیای خاک همه نیاز به سرمایه گذاری فراتر از ظرفیت اکثر کشاورزان منطقه دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. This is fixable, if we act fast.
[ترجمه گوگل]این قابل رفع است، اگر سریع عمل کنیم
[ترجمه ترگمان]این fixable است، اگر سریع عمل کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The TV Repair has four realistic fixable parts and includes realistic blueprints to show the child how to make the repairs.
[ترجمه گوگل]تعمیر تلویزیون دارای چهار بخش قابل تعمیر واقعی است و شامل نقشه های واقعی است تا به کودک نشان دهد که چگونه تعمیرات را انجام دهد
[ترجمه ترگمان]تعمیر تلویزیون چهار بخش fixable واقع گرایانه دارد و شامل طرح های واقع گرایانه است تا به کودک نشان دهد که چگونه تعمیرات را انجام دهد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These issues are all fixable -- they're just the six I see most often.
[ترجمه گوگل]این مشکلات همه قابل رفع هستند -- آنها فقط شش موردی هستند که من اغلب می بینم
[ترجمه ترگمان]اینها همه fixable هستند - - آن ها فقط the هستند که من اغلب آن ها را می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. At Release Build Minus One — ideally, the last version before the public beta hits the streets — there are only five "blocking" bugs, all of which Rakowski and team deem fixable.
[ترجمه گوگل]در Release Build Minus One – در حالت ایده آل، آخرین نسخه قبل از انتشار نسخه بتا عمومی – تنها پنج باگ «مسدود کننده» وجود دارد که Rakowski و تیم همه آنها را قابل رفع می دانند
[ترجمه ترگمان]در انتشار کم تر از یک - به طور ایده آل، آخرین نسخه قبل از اینکه بتای عمومی به خیابان ها بخورد - تنها پنج سوسک \"مسدود کننده\" وجود دارد که همه آن ها Rakowski و تیم deem را fixable می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Objective To discuss the effect of dissociable iliac bone flap transplantation and external fixable trestles to treat traumatic limbs bone nonunion.
[ترجمه گوگل]هدف: بحث در مورد تأثیر پیوند فلپ استخوان ایلیاک قابل تفکیک و پایه‌های قابل تثبیت خارجی برای درمان عدم جوش خوردن استخوان اندام‌های آسیب‌زا
[ترجمه ترگمان]هدف بحث در مورد تاثیر پیوند مغز استخوان iliac و fixable خارجی برای درمان آسیب های استخوان آسیب دیده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. But the non-family managers blame Mr. Toyoda's management style -- both external and internal -- as much as anything for letting the defects turn from a fixable problem into a full crisis.
[ترجمه گوگل]اما مدیران غیرخانوادگی سبک مدیریتی آقای تویودا - چه بیرونی و چه داخلی - را به همان اندازه مقصر می‌دانند که اجازه می‌دهد نقص‌ها از یک مشکل قابل رفع به یک بحران کامل تبدیل شود
[ترجمه ترگمان]اما مدیران غیر خانوادگی سبک مدیریتی آقای Toyoda را مقصر می دانند - - هم خارجی و هم داخلی - - به اندازه چیزی که اجازه می دهد این عیب از یک مشکل fixable به یک بحران کامل تبدیل شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Through the comparison of two methods, their respective advantages and disadvantages are made clear. It also gives scientific accordance for the enterprise to choose fixable cost system.
[ترجمه گوگل]از طریق مقایسه دو روش، مزایا و معایب مربوط به آنها مشخص می شود همچنین به شرکت مطابقت علمی می دهد تا سیستم هزینه قابل رفع را انتخاب کند
[ترجمه ترگمان]از طریق مقایسه دو روش، مزایا و معایب مربوط به آن ها مشخص می شود این قانون همچنین به شرکت در انتخاب سیستم هزینه fixable کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. To start, we can ask the editors at In Touch to find us a celebrity spokesperson to point out that many sleep problems are fixable.
[ترجمه گوگل]برای شروع، می‌توانیم از سردبیران In Touch بخواهیم که برای ما یک سخنگوی افراد مشهور پیدا کنند تا به این نکته اشاره کنند که بسیاری از مشکلات خواب قابل رفع هستند
[ترجمه ترگمان]برای شروع، ما می توانیم از the In Touch درخواست کنیم که یکی از سخنگویان معروف را پیدا کنیم تا اشاره کنیم که بسیاری از مشکلات خواب fixable هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. There is no way to fill in the space between the spines so that they are proof against catastrophe, or easily fixable at any point of failure.
[ترجمه گوگل]هیچ راهی برای پر کردن فضای بین ستون فقرات وجود ندارد تا در برابر فاجعه اثبات شوند یا در هر نقطه از شکست به راحتی قابل تعمیر باشند
[ترجمه ترگمان]هیچ راهی برای پر کردن فضا بین ستون ها وجود ندارد به طوری که آن ها در مقابل سانحه ثابت باشند و یا به راحتی در هر نقطه ای از شکست مواجه شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

ثبات پذیر (صفت)
fixable

محکم کردنی (صفت)
fixable

انگلیسی به انگلیسی

• can be fixed

پیشنهاد کاربران

بپرس