five senses

جمله های نمونه

1. Smell is one of the five senses.
[ترجمه گوگل]بویایی یکی از حواس پنج گانه است
[ترجمه ترگمان]بویایی یکی از پنج حواس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The first was through the five senses.
[ترجمه گوگل]اولین مورد از طریق حواس پنج گانه بود
[ترجمه ترگمان]اولی از پنج حس بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. When the five senses averagely distribute on every common person, their average always lead to magnify one certain hands-down sense., such as sight.
[ترجمه گوگل]وقتی حواس پنج گانه به طور متوسط ​​در هر فرد عادی توزیع می شود، میانگین آنها همیشه منجر به بزرگنمایی یک حس خاص مانند بینایی می شود
[ترجمه ترگمان]زمانی که این پنج حس در هر فرد معمولی توزیع می شوند، متوسط آن ها همیشه منجر به بزرگ شدن یک حس مشخص دست ها می شود مثل دید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Because food has the five senses, the partial eclipse is harmful to the body.
[ترجمه گوگل]از آنجایی که غذا دارای حواس پنج گانه است، ماه گرفتگی جزئی برای بدن مضر است
[ترجمه ترگمان]چون غذا دارای پنج حس است، کسوف جزیی برای بدن مضر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. But when Thy devotee's five senses merge in the five elements.
[ترجمه گوگل]اما هنگامی که حواس پنجگانه عابد تو در عناصر پنج گانه ادغام می شود
[ترجمه ترگمان]اما زمانی که پنج حس devotee در پنج عنصر ادغام می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. TAURUS: Keenly tuned in to all five senses, Taurus appreciates things like bath salts and scented candles.
[ترجمه گوگل]برج ثور: ثور که به شدت با تمام حواس پنجگانه تنظیم شده است، از چیزهایی مانند نمک حمام و شمع های معطر قدردانی می کند
[ترجمه ترگمان]TAURUS: با توجه به تمام این پنج حس، ثور از چیزهایی مانند نمک های حمام و شمع های خوشبو قدردانی می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I love my face, it lets my five senses proportionally distributed.
[ترجمه گوگل]من عاشق چهره ام هستم، به حواس پنجگانه ام اجازه می دهد به طور متناسب توزیع شوند
[ترجمه ترگمان]من صورتم را دوست دارم، پنج تا حواس من پخش می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. They barrage one's five senses.
[ترجمه گوگل]حواس پنج گانه فرد را به رگبار می بندند
[ترجمه ترگمان] اونا پنج تا حس رو سرکوب کردن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. All is not lost - old walls appeal to four of the five senses, taste alone being inadvisable.
[ترجمه گوگل]همه چیز از دست نرفته است - دیوارهای قدیمی به چهار حواس از حواس پنجگانه جذابیت دارند و طعم به تنهایی توصیه نمی شود
[ترجمه ترگمان]همه چیز از دست نرفته است - دیواره ای کهنه به چهار تا از پنج حس علاقه دارند، فقط به تنهایی توصیه نمی شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. I have even developed another faculty not normally considered as one of the five senses.
[ترجمه گوگل]من حتی یک قوه دیگر را توسعه داده ام که به طور معمول به عنوان یکی از حواس پنج گانه در نظر گرفته نمی شود
[ترجمه ترگمان]من حتی یک دانشکده دیگر هم پیدا کرده ام که به طور معمول به عنوان یکی از پنج حس در نظر گرفته نشده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. This mechanical system was not directly presented to our five senses.
[ترجمه گوگل]این سیستم مکانیکی مستقیماً به حواس پنجگانه ما ارائه نشده است
[ترجمه ترگمان]این سیستم مکانیکی مستقیما به پنج حس ما عرضه نشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Man has no Body distinct from his Soul; for that called Body is a portion of Soul discerned by the five Senses, the chief inlets of Soul in this age. William Blake
[ترجمه گوگل]انسان هیچ بدنی متمایز از روح خود ندارد زیرا آنچه بدن نامیده می شود بخشی از روح است که توسط حواس پنج گانه، ورودی های اصلی روح در این عصر، تشخیص داده می شود ویلیام بلیک
[ترجمه ترگمان]انسان بدن خود را از روح خود متمایز نمی کند؛ برای آن بدن که بدن نامیده می شود بخشی از روح است که از طریق پنج حس، دریچه اصلی روح در این عصر تشخیص داده می شود ویلیام بلیک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. I don't think anyone in full possession of their five senses would find it so.
[ترجمه گوگل]فکر نمی‌کنم کسی که حواس پنج‌گانه‌اش را کاملاً در اختیار داشته باشد، آن را چنین بیابد
[ترجمه ترگمان]فکر نمی کنم کسی داشته باشد که هر پنج حواس آن ها را داشته باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The famous panels were transported there and were enriched with Florentine mosaics representing the five senses.
[ترجمه گوگل]پانل های معروف به آنجا منتقل شدند و با موزاییک های فلورانسی که نشان دهنده حواس پنج گانه بودند غنی شدند
[ترجمه ترگمان]تابلوهای معروف به آنجا انتقال یافتند و با کاشی های فلورنتین که نشان دهنده پنج حس بودند، غنی شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• five types of perception (sight, hearing, smell, touch, taste)

پیشنهاد کاربران

حواس پنجگانه
Hearing : شنوایی
Sight : بینایی
Taste : چشایی
Touch : لامسه
Smell : بویایی
five sensesfive sensesfive senses

بپرس