fitting in

انگلیسی به انگلیسی

• adapting well to a new situation, finding one's place

پیشنهاد کاربران

جا افتادن در جایی یا موقعیت جدیدی
مثلا آپارتمان جدید میخری و بعد از یه مدت به دوستات میگی:
I think I'm fitting in quite nicely.
مناسب برای چیزی یا کاری شدن

بپرس