1. For a while she dozed fitfully.
[ترجمه گوگل]برای مدتی او به شدت چرت می زد
[ترجمه ترگمان]برای مدتی چرت و پرت چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برای مدتی چرت و پرت چرت می زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
2. She slept fitfully, disturbed by nightmares.
[ترجمه گوگل]او با تنبلی خوابید، کابوسها او را آشفته کرده بود
[ترجمه ترگمان]به طور نامرتب می خوابید و از کابوس آشفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به طور نامرتب می خوابید و از کابوس آشفته می شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. I dozed fitfully for a few hours.
[ترجمه گوگل]چند ساعتی چرت زدم
[ترجمه ترگمان]کم تر از چند ساعت چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]کم تر از چند ساعت چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. I slept fitfully, dreaming that a rat was softly nuzzling my ear.
[ترجمه گوگل]با تنبلی خوابیدم و در خواب دیدم که موش به آرامی گوشم را خفه می کند
[ترجمه ترگمان]به خواب رفتم و خواب دیدم که یک موش به نرمی گوشم را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]به خواب رفتم و خواب دیدم که یک موش به نرمی گوشم را نوازش می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The local culture they fitfully encountered was a source of bewilderment, even revulsion.
[ترجمه گوگل]فرهنگ محلی که آنها بهتدریج با آنها مواجه میشدند، منبع گیجی و حتی نفرت بود
[ترجمه ترگمان]فرهنگ محلی که آن ها گهگاه با آن روبرو می شدند، منبع حیرت و حتی انزجار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]فرهنگ محلی که آن ها گهگاه با آن روبرو می شدند، منبع حیرت و حتی انزجار بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. I slept fitfully but well enough, disturbed only by the comings and goings of my companions.
[ترجمه گوگل]من راحت خوابیدم اما به اندازه کافی خوب و تنها از آمدن و رفتن همراهانم ناراحت بودم
[ترجمه ترگمان]من به طور نامرتب اما خوب خوابیدم و فقط از میان رفت و آمد همراهان من ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]من به طور نامرتب اما خوب خوابیدم و فقط از میان رفت و آمد همراهان من ناراحت شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. My brother, who slept fitfully at home, threw up at school.
[ترجمه گوگل]برادرم که در خانه راحت میخوابید، در مدرسه پرت میکرد
[ترجمه ترگمان]برادرم، که گاهی در خانه به سر می برد، در مدرسه بالا می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]برادرم، که گاهی در خانه به سر می برد، در مدرسه بالا می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. I dozed fitfully until morning, when I awake feeling knackered; my spouse looked worried and ashen in sympathy.
[ترجمه گوگل]تا صبح به شدت چرت میزدم، زمانی که از خواب بیدار میشدم همسرم نگران و خاکستری به نظر می رسید
[ترجمه ترگمان]صبح گاهی چرت می زدم، وقتی که احساس خستگی می کنم، همسرم نگران و رنگ پریده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]صبح گاهی چرت می زدم، وقتی که احساس خستگی می کنم، همسرم نگران و رنگ پریده به نظر می رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. But as these countries gradually, if fitfully, merge into the global market economy, fewer and fewer such barriers exist.
[ترجمه گوگل]اما با ادغام تدریجی این کشورها در اقتصاد بازار جهانی، چنین موانعی کمتر و کمتر می شود
[ترجمه ترگمان]اما به تدریج که این کشورها به تدریج در اقتصاد بازار جهانی ادغام می شوند، کم تر و کم تر چنین موانعی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]اما به تدریج که این کشورها به تدریج در اقتصاد بازار جهانی ادغام می شوند، کم تر و کم تر چنین موانعی وجود دارند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. Edwin worked fitfully at his menial job of freight clerk, continuing to disappoint his family.
[ترجمه گوگل]ادوین با تنبلی در شغل پست خود که منشی بار بود کار می کرد و همچنان خانواده اش را ناامید می کرد
[ترجمه ترگمان]ادوین که در کار پست و پست او کار می کرد، در حالی که سعی می کرد خانواده اش را نا امید کند، کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]ادوین که در کار پست و پست او کار می کرد، در حالی که سعی می کرد خانواده اش را نا امید کند، کار می کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Moran himself slept fitfully beside their brother.
[ترجمه گوگل]خود موران با تندرستی در کنار برادرشان خوابید
[ترجمه ترگمان]خود مورن هم در کنار برادرشان خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]خود مورن هم در کنار برادرشان خوابیده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. I dozed fitfully until dawn.
[ترجمه گوگل]تا سحر با تندی چرت زدم
[ترجمه ترگمان]از صبح تا طلوع صبح چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]از صبح تا طلوع صبح چرت زدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. A little fitfully sometimes. This morning, I felt too sick to even get out of bed.
[ترجمه گوگل]گاهی اوقات کمی تنبل امروز صبح، آنقدر حالم بد شد که حتی نمیتوانستم از تخت بلند شوم
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها، بعضی وقت ها امروز صبح، حالم خیلی بد بود که از رختخواب بیرون بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعضی وقت ها، بعضی وقت ها امروز صبح، حالم خیلی بد بود که از رختخواب بیرون بیایم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
14. Spurts of warm rain blew fitfully against their faces.
[ترجمه گوگل]فواره های باران گرم به شدت بر صورتشان می وزید
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات باران گرمی بر چهره شان می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان]بعضی اوقات باران گرمی بر چهره شان می وزید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید