fit on

جمله های نمونه

1. My dressmaker has asked me to fit on the new shirt.
[ترجمه گوگل]خیاط من از من خواسته است که پیراهن جدید را بپوشم
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواست که لباس جدیدم را بپوشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. My dressmaker has asked me to fit on the new suit tomorrow.
[ترجمه گوگل]خیاط من از من خواسته که فردا کت و شلوار جدید را بپوشم
[ترجمه ترگمان]خیاط من از من خواسته است که فردا با لباس نو هماهنگ باشم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Quarto volumes are too large to fit on this shelf.
[ترجمه گوگل]حجم Quarto بیش از حد بزرگ است که در این قفسه قرار نمی گیرد
[ترجمه ترگمان]جلدهای چرمی به اندازه کافی بزرگ هستند که بتوانند در این قفسه جا بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. I can't make the cover of the tin fit on.
[ترجمه گوگل]من نمی توانم پوشش قلع را روی آن قرار دهم
[ترجمه ترگمان]من نمی تونم پوشش این قوطی رو درست کنم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The antibodies are protein molecules that can fit on to an allergen and inactivate it.
[ترجمه گوگل]آنتی بادی ها مولکول های پروتئینی هستند که می توانند روی یک آلرژن قرار بگیرند و آن را غیرفعال کنند
[ترجمه ترگمان]آنتی بادی، مولکول های پروتئینی هستند که می توانند متناسب با an باشند و آن را غیر فعال سازند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. It's small enough to fit on the mantelpiece.
[ترجمه گوگل]به اندازه کافی کوچک است که بر روی مانتو قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]به اندازه کافی کوچک است که روی طاقچه بخاری جا بگیرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. They are quiet and clean, fit on a desk top and will soon match the quality of print produced by typesetting.
[ترجمه گوگل]آنها ساکت و تمیز هستند، روی میز قرار می گیرند و به زودی با کیفیت چاپ تولید شده توسط حروفچینی مطابقت خواهند داشت
[ترجمه ترگمان]آن ها آرام و تمیز هستند، در بالای میز قرار دارند و به زودی با کیفیت چاپ تولید شده توسط typesetting مطابقت خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Teacher: Will it fit on the top shelf?
[ترجمه گوگل]معلم: آیا در قفسه بالایی جا می شود؟
[ترجمه ترگمان]معلم: آیا آن در قفسه بالایی جا خواهد گرفت؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The door can be fit on to the door frame in only a few minutes.
[ترجمه گوگل]درب تنها در عرض چند دقیقه بر روی قاب درب قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]در تنها چند دقیقه می تواند در چارچوب در جا به جا شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Feather Linux is small enough to fit on a compact flash card also, which is an even more compact way to carry around a Linux distribution.
[ترجمه گوگل]Feather Linux به اندازه‌ای کوچک است که می‌تواند روی یک فلش کارت جمع‌وجور هم قرار بگیرد، که روشی حتی فشرده‌تر برای حمل توزیع لینوکس است
[ترجمه ترگمان]لینوکس شریف به اندازه کافی کوچک است که با یک کارت فلاش فشرده مطابقت داشته باشد، که یک روش بسیار فشرده برای حمل یک توزیع لینوکس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. It can be fit on empty bracket, as a lift of heavy equipment, it can be installed in the aerogenerator segregation.
[ترجمه گوگل]می توان آن را روی براکت خالی قرار داد، به عنوان بالابر تجهیزات سنگین، می توان آن را در جداسازی هوا ژنراتور نصب کرد
[ترجمه ترگمان]آن می تواند در پرانتز خالی، به عنوان یک بالابر از تجهیزات سنگین، نصب شود، که می تواند در the aerogenerator نصب شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. A voice entry system needs to fit on such a small PC board, so that in the future it can hopefully replace keyboards .
[ترجمه گوگل]یک سیستم ورود صدا باید روی چنین برد کامپیوتر کوچکی قرار گیرد تا در آینده بتواند جایگزین کیبورد شود
[ترجمه ترگمان]یک سیستم ورود صدا باید متناسب با چنین بورد PC کوچک باشد، به طوری که در آینده آن می تواند امیدوارانه جایگزین صفحه کلید شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Calendars were originally designed to fit on stacked sheets of paper, not interactive digital displays.
[ترجمه گوگل]تقویم ها در ابتدا برای قرار گرفتن بر روی صفحات کاغذی روی هم طراحی شده بودند، نه نمایشگرهای دیجیتال تعاملی
[ترجمه ترگمان]تقویم ها در اصل برای تناسب بر روی صفحات انباشت شده کاغذ طراحی شده بودند، نه نمایش های دیجیتالی تعاملی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The 6-foot-high structure, which is small enough to fit on a sidewalk, is made of bamboo strips, wood chippings, sack bags, and grass seed that's expected to grow in the spring.
[ترجمه گوگل]این سازه به ارتفاع 6 فوت، که به اندازه کافی کوچک است تا در پیاده رو قرار گیرد، از نوارهای بامبو، خرده چوب، کیسه های گونی و دانه های علف ساخته شده است که انتظار می رود در بهار رشد کنند
[ترجمه ترگمان]ساختار شش فوتی که به اندازه کافی کوچک است برای مناسب ماندن در پیاده رو، از نوارهای بامبو، chippings چوب، کیسه های کیسه، و دانه علفی ساخته می شود که انتظار می رود در فصل بهار رشد کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• be suited in shape or form to something

پیشنهاد کاربران

الصاق کردن یا قرار دادن چیزی بر روی چیز دیگر.
یک اسم یا صفت میتواند بین fit و on قرار گیرد.
مناسب، متناسب، درخور، شایسته، سزاوار، لایق

بپرس