fistula

/ˈfɪstjʊlə//ˈfɪstjʊlə/

معنی: نای، نی، پنجه، ناسور
معانی دیگر: (پزشکی) ناسور، فیستول، چرک راه، نای مخصوص موسیقی، طب ناسور، زخم عمیقی که غالبابوسیله مجرای پیچاپیچی بداخل مربوط است

بررسی کلمه

اسم ( noun )
حالات: fistulae, fistulas
(1) تعریف: a canal or passage created as a result of a wound, abscess, or the like that opens on the surface of the body or connects two cavities.

(2) تعریف: a surgically created passage made for drainage.

جمله های نمونه

1. One patient with pelvic sepsis developed a pouch-vaginal fistula and ileoanal stenosis culminating in pouch excision.
[ترجمه گوگل]یک بیمار مبتلا به سپسیس لگنی دچار فیستول کیسه ای-واژن و تنگی ایلئوآنال شد که با برداشتن کیسه به اوج خود رسید
[ترجمه ترگمان]یک بیمار همراه با لگن sepsis یک کیسه fistula بدون واژینال و ileoanal stenosis در برش کیسه ای ایجاد کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Fistula formation - for example to the trachea - may then be the first sign of the true nature of the disease.
[ترجمه گوگل]تشکیل فیستول - برای مثال در نای - ممکن است اولین نشانه ماهیت واقعی بیماری باشد
[ترجمه ترگمان]شکل fistula - برای مثال در نای - ممکن است اولین نشانه از ماهیت واقعی این بیماری باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Methods: 2 patients with postpneumectomic bronchopleural fistula were treated by the covered tracheal stent.
[ترجمه گوگل]روش بررسی: 2 بیمار مبتلا به فیستول برونکوپلورال پس از پنومکتومی توسط استنت تراشه تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه ترگمان]روش ها: ۲ بیمار مبتلا به فیستول bronchopleural فیستول با یک استنت پوشش دار تحت درمان قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. There was anastomotic fistula after cholangiojejunostomy in 2 cases, which was demonstrated by MRC.
[ترجمه گوگل]در 2 مورد پس از کلانژیوژونوستومی فیستول آناستوموز وجود داشت که توسط MRC نشان داده شد
[ترجمه ترگمان]فیستول در دو حالت فیستول وجود داشت که توسط MRC نشان داده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The authors reported nursing of duodenal fistula patients treated with balloon catheter isolating digestive juice early operation repair.
[ترجمه گوگل]نویسندگان پرستاری از بیماران فیستول اثنی عشر تحت درمان با کاتتر بالونی ایزوله کننده شیره گوارشی را گزارش کردند
[ترجمه ترگمان]نویسندگان گزارش دادند که پرستاری بیماران فیستول duodenal به همراه بالون لوله isolating ایزوله شده توسط دستگاه گوارش را تعمیر کرده و ترمیم می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Early repair of ureterovaginal fistula was recommended.
[ترجمه گوگل]ترمیم زودهنگام فیستول حالب واژینال توصیه شد
[ترجمه ترگمان]تعمیر اولیه فیستول چشم توصیه شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Coronary arteriovenous fistula is a rare congenital cardiac anomaly.
[ترجمه گوگل]فیستول شریانی وریدی کرونر یک ناهنجاری مادرزادی قلبی نادر است
[ترجمه ترگمان]فیستول چشم arteriovenous یک ناهنجاری مادرزادی قلبی نادر است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Rectal cancer, Anterior resection, Rectovaginal fistula.
[ترجمه گوگل]سرطان رکتوم، رزکسیون قدامی، فیستول رکتوواژینال
[ترجمه ترگمان] سرطان مقعد، قطع Anterior، Rectovaginal
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Three exceptions to this pattern were low pouch vaginal or pouch perineal fistulas that developed 4-6 months after restorative proctocolectomy.
[ترجمه گوگل]سه استثناء برای این الگو، فیستولهای واژینال با کیسه کم یا کیسه پرینه بود که 4-6 ماه پس از پروکتوکولکتومی ترمیمی ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]سه استثنا برای این الگو حاوی کیسه low واژینال یا pouch perineal بود که ۴ - ۶ ماه پس از proctocolectomy ترمیمی ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. ConclusionDouble lumen T tube enabling sinus visualization by choledochography effectively prevents biliary fistula after T tube removal.
[ترجمه گوگل]نتیجه‌گیری لوله T دو لومن که تجسم سینوس را با کولدوکوگرافی امکان‌پذیر می‌سازد به طور موثری از فیستول صفراوی پس از برداشتن لوله T جلوگیری می‌کند
[ترجمه ترگمان]لوله ConclusionDouble لومن به وسیله choledochography به طور موثر از فیستول چشم بعد از برداشتن لوله T جلوگیری می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. AIM To study the causes and preventive measures of hysterectomy complicated with vesicovaginal fistula.
[ترجمه گوگل]هدف مطالعه علل و اقدامات پیشگیرانه هیسترکتومی عارضه با فیستول وزیکوواژینال
[ترجمه ترگمان]به منظور مطالعه علل و اقدامات پیشگیرانه of با فیستول vesicovaginal پیچیده شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Conclusion Anatomical fistulectomy is a relative ideal procedure for high complex anal fistula.
[ترجمه گوگل]نتیجه گیری فیستولکتومی تشریحی یک روش نسبتا ایده آل برای فیستول مقعدی پیچیده است
[ترجمه ترگمان]نتیجه گیری Anatomical fistulectomy یک روش ایده آل نسبی برای فیستول یا فیستول بزرگ بالا است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. To investigate the incidence, treatment and relative factors of pharyngocutaneous fistula ( PCF ) after total laryngectomy ( TL ) .
[ترجمه گوگل]بررسی بروز، درمان و عوامل نسبی فیستول حلقی جلدی (PCF) پس از لارنگکتومی کامل (TL)
[ترجمه ترگمان]برای بررسی میزان شیوع، درمان و عوامل نسبی فیستول pharyngocutaneous (PCF)پس از مجموع laryngectomy (TL)
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Side to side anastomosis is preferred to build anatomical snuffbox arteriovenous fistula.
[ترجمه گوگل]آناستوموز پهلو به پهلو برای ساخت فیستول شریانی وریدی آناتومیک snuffbox ترجیح داده می شود
[ترجمه ترگمان]پهلو به پهلو ترجیح داده می شود که مجرای کالبدشناسی arteriovenous فیستول را بسازد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. To do surgical operations at a accurate notch position and the right nursing of posture of body are the key to avoid trachea arteria anonyma fistula after tracheotomy.
[ترجمه گوگل]انجام عمل های جراحی در یک موقعیت ناچ دقیق و مراقبت صحیح از وضعیت بدن، کلید جلوگیری از فیستول ناشناس شریان نای پس از تراکئوتومی است
[ترجمه ترگمان]انجام عمل های جراحی در یک موقعیت خوب و مراقبت درست بدن، کلید اجتناب از زخم نای arteria anonyma بعد از نای بری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

مترادف ها

نای (اسم)
throat, windpipe, lane, tube, cane, bronchial tube, trachea, pipe, fistula, gullet

نی (اسم)
tube, cane, straw, pipe, fistula, bulrush, reed, junk, fife, sprit

پنجه (اسم)
hand, paw, fork, fistula, claw, toe, pitchfork, talon, five fingers

ناسور (اسم)
fistula, sinus, tubule

انگلیسی به انگلیسی

• narrow passage, opening (medicine)

پیشنهاد کاربران

( پزشکی ) وجود منفذ غیرطبیعی بین دو اندام بدن ( برای مثال بین مری و نای )
التهاب روده و کولون که همراه با اسهال و آبسه باشد

بپرس