معنی: تقسیم شونده، شکاف خورندهمعانی دیگر: (زیست شناسی - دارای قدرت تولید مثل از راه تقسیم به دو یاچند بخش برابر) شکافت زا، تولیدکننده سلولهای جدید بوسیله تقسیم سلولی یاشکاف
↩️ دوستان لطفاً به این توضیحات خوب دقت کنید: 📋 در زبان انگلیسی یک root word داریم به اسم fiss 📌 این ریشه، معادل "split" یا "divide" می باشد؛ بنابراین کلماتی که این ریشه را در خود داشته باشند، به "split" یا "divide" مربوط هستند. ... [مشاهده متن کامل]
📂 مثال: 🔘 fissure: a long narrow opening or ‘split’ 🔘 fission: the action of ‘splitting’ into parts ( often used in nuclear physics ) 🔘 fissile: capable of being ‘split’ or divided 🔘 fissility: the quality of being easily ‘split’ 🔘 fissiparous: inclined to ‘divide’ or split into parts or groups