fishtail


(اتومبیل) به چپ و راست حرکت کردن، قیقاج رفتن، ویراژ رفتن، دم چرخانی کردن (به طرفین حرکت دادن دم هواپیما برای کاستن از سرعت آن)، چرخاندن دم هواپیما بمنظور کاستن سرعت ان خصوصاهنگام فرود امدن، مانند دم ماهى

جمله های نمونه

1. If the car begins to fishtail, the back wheels have lost grip.
[ترجمه Sara] اگر ماشین شروع به لایی کشیدن کند چرخ های عقب از بین می روند
|
[ترجمه گوگل]اگر ماشین شروع به دم ماهی کند، چرخ های عقب چسبندگی خود را از دست داده اند
[ترجمه ترگمان]اگر ماشین به fishtail حرکت کند، چرخ های عقب از دست رفته اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. The jeep left the road and was fishtailing violently through a stretch of gravel as the fire truck thundered by.
[ترجمه گوگل]جیپ جاده را ترک کرد و با رعد و برق ماشین آتش نشانی به شدت از میان شنی در حال دم ماهی بود
[ترجمه ترگمان]جیپ از جاده خارج شد و با سر و صدا در طول یک جاده شنی که کامیون آتش نشانی می غرید، گیر افتاده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Experimental materials of PSL come from fishtail veneer strips at plywood plant of Aspen and Birch.
[ترجمه گوگل]مواد آزمایشی PSL از نوارهای روکش دم ماهی در کارخانه تخته سه لا Aspen and Birch به دست می آید
[ترجمه ترگمان]مواد آزمایشی سوپر لیگ سوپر لیگ پاکستان از نوارهای fishtail روکش شده در کارخانه plywood اسپن و غان به دست می آیند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This sequined fishtail skirt is gorgeous.
[ترجمه گوگل]این دامن دم ماهی پولک دار بسیار زیباست
[ترجمه ترگمان]این دامن پر زرق و برق، خیلی زیباست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Inside is a neat fishtail skirt can be worn separately.
[ترجمه گوگل]در داخل یک دامن دم ماهی شسته و رفته است که می توان آن را به طور جداگانه پوشید
[ترجمه ترگمان]داخل آن یک دامن چین دار تمیز به طور جداگانه استفاده می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The research of wave-wing type and fishtail type propellers has been promoted based on the theory and practice of wave-mechanics.
[ترجمه گوگل]تحقیق در مورد پروانه های نوع بال موجی و نوع دم ماهی بر اساس تئوری و عمل مکانیک موجی ترویج شده است
[ترجمه ترگمان]تحقیقات نوع بال - بال و propellers نوع پروانه بر پایه تیوری و عمل مکانیک موج ارتقا داده شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. KATHMANDU: A mountain helicopter owned by Fishtail Air, crashed in Lobuche of Solukhumbu district on Tuesday afternoon.
[ترجمه گوگل]کاتماندو: یک هلیکوپتر کوهستانی متعلق به شرکت فیش‌تیل ایر، بعدازظهر سه‌شنبه در لوبوچه ناحیه سولوخومبو سقوط کرد
[ترجمه ترگمان]کاتماندو: یک هلیکوپتر کوهستانی متعلق به Fishtail ایر در روز سه شنبه بعد از ظهر در Lobuche منطقه Solukhumbu سقوط کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Fishtail wedding dress type of demand is in fact is not high, the lower abdomen as long as you do not "life" on it.
[ترجمه گوگل]دم ماهی لباس عروسی نوع تقاضا است در واقع بالا نیست، تا زمانی که شما "زندگی" بر روی آن پایین شکم
[ترجمه ترگمان]در حقیقت نوع لباس عروسی در واقع بالا نیست، شکم زیرین تا زمانی که \"زندگی\" را بر روی آن قرار ندهید، زیاد نیست
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Regenerate eye collagen fiber, activate cells, improve eye vigor, effectively tighten eye pouch, improve the eye aging of black eyes, grease granular and fishtail lines etc.
[ترجمه گوگل]بازسازی فیبر کلاژن چشم، فعال کردن سلول ها، بهبود قوه چشم، سفت کردن موثر کیسه چشم، بهبود پیری چشم سیاهی چشم، چربی خطوط دانه ای و دم ماهی و غیره
[ترجمه ترگمان]پلک زدن با فیبر کلاژن، فعال کردن سلول ها، بهبود قدرت چشم، بهبود موثر کیسه چشم، افزایش چشم سیاه چشمان سیاه، granular و خطوط fishtail و غیره
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The software ANSYS and MATLAB were employed to analyze and simulate the velocity, pressure, shear stress and viscosity distribution in fishtail sheet extruder die based on the three-dimensional FEM.
[ترجمه گوگل]نرم افزار ANSYS و MATLAB برای تحلیل و شبیه سازی سرعت، فشار، تنش برشی و توزیع ویسکوزیته در قالب اکسترودر ورق دم ماهی بر اساس FEM سه بعدی استفاده شد
[ترجمه ترگمان]نرم افزار ANSYS و MATLAB برای آنالیز و شبیه سازی سرعت، فشار، تنش برشی و توزیع ویسکوزیته در sheet fishtail براساس مدل سه بعدی FEM به کار گرفته شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• back and forth motion, movement similar to that made by a fish's tail (made by a car or the tail of a plane)

پیشنهاد کاربران

این کلمه هم اسم است و هم فعل. تنها یکی از معانی آن در نقش اسم و یک معنای پر کاربرد دیگر آن در نقش فعل در زیر میآید:
Fishtail /ˈfɪʃˌteɪl/ – meaning:
1 - ( n ) an uncontrolled sideways movement of the back of a motor vehicle.
...
[مشاهده متن کامل]

حرکت غیرقابل کنترلِ قسمتِ عقبِ یک وسیله نقلیه موتوری؛ قیرقاژ؛ ویراژ؛ دم چرخانی؛ چپ و راست شدن ماشین؛ نزدیک به چپه شدن
Example 1: 👇
It went into a dangerous fishtail, taking him much too close to the edge of the road.
قسمت عقب ماشین به شکلی خطرناک از کنترل خارج شد و ماشین کاملاً به لب جاده ( پرتگاه ) نزدیک شد.
Example 2: 👇
With a bit of a fishtail I'm stomping the pedals to accelerate again.
با وجودِ از کنترل خارج شدن و چپ و راست شدن ماشین، روی پدال گاز فشار آوردم تا دوباره شتاب بگیرد.
Example 3: 👇
The rear tires aren't sticking enough, meaning a fishtail is likely.
چرخ های عقب تماسش را با زمین تقریباً از دست داده بود، به این معنا که احتمالاً چپه شدن در کار است.
❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌❌
2. ( v ) to drive with the rear of the vehicle moving from side to side in an uncontrolled fashion; ( of a vehicle ) make an uncontrolled sideways movement.
به چپ و راست حرکت کردن؛ قیرقاژ رفتن؛ ویراژ رفتن؛ دم چرخانی کردن؛ چپه شدن؛ یه وری شدن؛ عقب ماشین تماسش را با زمین از دست دادن
Example 1: 👇
The vehicle fishtailed from one side of the road to the other.
وسیله ی نقلیه از یک طرف جاده به طرف دیگر قیرقاژ رفت.
Example 2: 👇
The car began to fishtail, and the back wheels lost grip.
ماشین یه وری شد و چرخ های عقب تماسشون رو با زمین از دست دادند.
Example 3: 👇
Grimsrud slides into the driver's seat. He squeals into a Uturn, the driver's door slamming shut with his spin. Small red taillights fishtail up ahead. The pursued car churns up fine snow.
* Fargo - Screenplay: by Ethan Coen and Joel Coen
گریمسراد خودش را روی صندلی راننده پرت می کند . ماشین سر یک دور برگردن قیژ می کشد، درِ راننده با چرخش اتومبیل به شدت بسته می شود. چراغ های عقب قرمز کوچک ماشین جلویی یه وری بنظر می رسد و ماشینِ مورد تعقیب برف را شکافته و آن را پودر می کند.
* متن انتخابی: از فیلنامه ی فیلمِ #فارگو
فیلنامه: ایتان کوئن و جوئل کوئن

fishtail
منابع• https://www.collinsdictionary.com/dictionary/english/fishtail

بپرس