fishpond


(دریاچه یا استخری که در آن ماهی پرورش می دهند) ماهی خانه، پرورشگاه ماهی

جمله های نمونه

1. Usually, gob areas are reconstructed for reclamation, fishpond, and plant.
[ترجمه گوگل]معمولاً مناطق گاب برای احیاء، استخر ماهی و گیاه بازسازی می شوند
[ترجمه ترگمان]معمولا، مناطق تخته برای احیا، fishpond و گیاه بازسازی می شوند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. Guishan Island Fishpond Using Netted Boxes very famous, there are a variety Shiban, the snakehead white, the entire island can eat the delicious seafood.
[ترجمه گوگل]حوض ماهی جزیره گویشان با استفاده از جعبه های توری بسیار معروف، انواع شیبان، سر مار سفید وجود دارد، کل جزیره می تواند غذاهای دریایی خوشمزه را بخورد
[ترجمه ترگمان]جزیره Guishan با استفاده از Netted جعبه بسیار مشهور است، تنوع زیادی وجود دارد، the سفید، کل جزیره می تواند غذاهای دریایی خوش مزه را بخورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Don't go to the fishpond without a net.
[ترجمه گوگل]بدون تور به استخر ماهی نروید
[ترجمه ترگمان]بدون تور به the نرو
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The fishpond still was retained since then.
[ترجمه گوگل]حوض ماهی از آن زمان هنوز حفظ شد
[ترجمه ترگمان]The از آن زمان هنوز باقی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. There was a fishpond full of golden koi .
[ترجمه گوگل]یک حوض ماهی پر از کوی طلایی بود
[ترجمه ترگمان] یه \"fishpond\" پر از koi طلایی بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. A paddy field and fishpond simulation ecosystem was established to study the Fipronil pesticide environment behavior and its effects on crab and shrimp in the ecosystem.
[ترجمه گوگل]یک اکوسیستم شبیه‌سازی شالیزار و استخر ماهی برای مطالعه رفتار محیطی آفت‌کش فیپرونیل و اثرات آن بر خرچنگ و میگو در اکوسیستم ایجاد شد
[ترجمه ترگمان]یک اکوسیستم شبیه سازی field و fishpond برای مطالعه رفتار محیط آفت کش ها و اثرات آن بر روی خرچنگ و میگو در اکو سیستم ایجاد شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. An English lady, a flower garden, and a fishpond full of koi.
[ترجمه گوگل]یک خانم انگلیسی، یک باغ گل و یک حوض ماهی پر از کوی
[ترجمه ترگمان]یک بانوی انگلیسی، یک باغ گل و یک fishpond پر از ماهی
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Take these fish and put them in the fishpond in the yard.
[ترجمه گوگل]این ماهی ها را بردارید و در حوض ماهی در حیاط بگذارید
[ترجمه ترگمان]این ماهی ها را بردارید و آن ها را در حیاط انبار کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. If you put them in the fishpond, the water is not as clear as a mountain stream's, so their flesh will not be as soft, and they will not taste as good.
[ترجمه گوگل]اگر آنها را در حوض ماهی قرار دهید، آب به زلال نهرهای کوهستانی نیست، بنابراین گوشت آنها نرم نمی شود و طعم آنها به خوبی نخواهد بود
[ترجمه ترگمان]اگر آن ها را در the قرار دهید، آب به اندازه یک نهر کوهستانی صاف نیست، بنابراین گوشت آن ها به آن اندازه نرم نخواهد بود، و آن ها طعم خوبی نخواهند داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The pathogenic strains were isolated from sick Silurus meridionalis, named N N N3 and N And three Bdellovibrios were isolated from fishpond sullage using N3 as prey.
[ترجمه گوگل]سویه های بیماری زا از سیلوروس مریدیونالیس بیمار به نام های NN N3 و N و سه Bdellovibrios با استفاده از N3 به عنوان طعمه از سوله استخر جداسازی شدند
[ترجمه ترگمان]نژاده ای pathogenic از Silurus Silurus meridionalis، موسوم به N - N۳ و N و ۳ Bdellovibrios، از fishpond sullage با استفاده از N۳ به عنوان طعمه جدا شدند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Small local producers earning a steady living from a fishpond of one hectare or less compete with larger commercial concerns, often for the same waterlogged land.
[ترجمه گوگل]تولیدکنندگان کوچک محلی که از یک استخر ماهی به مساحت یک هکتار یا کمتر درآمد کسب می کنند، با نگرانی های تجاری بزرگتر، اغلب برای همان زمین های پرآب رقابت می کنند
[ترجمه ترگمان]تولیدکنندگان کوچک محلی زندگی ثابتی را از a یک هکتار و یا کم تر رقابت با نگرانی های تجاری بزرگ تر، اغلب برای زمین های زیر آب، کسب می کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Speak again my goat, my knife, my field, my stove, my house, my umbrella, my saw, my fishpond, my glass tile, my bucket, my gas lighter.
[ترجمه گوگل]دوباره بگو بز من، چاقوی من، مزرعه من، اجاق من، خانه من، چتر من، اره من، حوض ماهی من، کاشی شیشه ای من، سطل من، فندک گاز من
[ترجمه ترگمان]دوباره بگویید، بز من، knife، مزرعه من، خانه من، خانه من، umbrella، fishpond، tile، bucket، فندک من، فندک من، فندک من
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. One of the island's most popular cultural attractions is the Kalokoeli Fishpond, where ancient Hawaiians once practiced a remarkably sophisticated form of aquaculture.
[ترجمه گوگل]یکی از محبوب‌ترین جاذبه‌های فرهنگی جزیره، حوض ماهی کالوکولی است، جایی که مردم هاوایی باستان زمانی شکل فوق‌العاده پیچیده‌ای از آبزی پروری را انجام می‌دادند
[ترجمه ترگمان]یکی از محبوب ترین جاذبه های فرهنگی این جزیره the Fishpond است که در آن Hawaiians باستان یک بار به شکل قابل توجهی از آبزی پروری استفاده کرده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Small-scale fish farmers are also guilty of poor aquaculture practices, but as one charity worker engaged in fishpond recovery put it, "their potential to do harm is much less. "
[ترجمه گوگل]پرورش دهندگان ماهی در مقیاس کوچک نیز به خاطر شیوه های ضعیف پرورش آبزیان مقصر هستند، اما همانطور که یکی از کارگران خیریه که در بازیابی استخرهای ماهی مشغول به کار است، می گوید: "پتانسیل آنها برای آسیب رساندن بسیار کمتر است "
[ترجمه ترگمان]کشاورزان ماهی های کوچک در مقیاس کوچک نیز نسبت به فعالیت های آبزی پروری ضعیف مقصر هستند، اما به عنوان یک کارمند خیریه که در بازیابی fishpond فعالیت می کند، \" پتانسیل آن ها برای آسیب رساندن بسیار کم تر است \"
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• pond for ornamental fish; pond in which edible fish are raised

پیشنهاد کاربران

بپرس