fishing pole


چوب ماهی گیری (که سر آن ریسمان و قلاب دارد)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: any long slender pole with a line and a hook attached to one end that is used to catch fish.
مشابه: pole

جمله های نمونه

1. Their fishing poles are secured in holders on the sides of their wheelchairs, and their hearing aids are turned off.
[ترجمه گوگل]میله های ماهیگیری آنها در گیره هایی در کناره های ویلچرشان محکم شده و سمعک آنها خاموش است
[ترجمه ترگمان]چوب های ماهیگیری آن ها در دو طرف صندلی چرخدار خود ایمن شده و کمک های شنوایی آن ها خاموش شده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. She had her own fishing pole and hiking boots, a sleeping bag in case they decided to camp out.
[ترجمه گوگل]او چوب ماهیگیری و چکمه‌های پیاده‌روی خودش را داشت، کیسه‌خوابی برای اینکه تصمیم بگیرند کمپ بزنند
[ترجمه ترگمان]او چوب ماهیگیری و چکمه های پیاده روی خودش را داشت، یک کیف خواب که آن ها تصمیم گرفته بودند چادر بزنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Back to my fishing place, I find my fishing pole floating on the water.
[ترجمه گوگل]به محل ماهیگیری خود برگشتم، می بینم که چوب ماهیگیری ام روی آب شناور است
[ترجمه ترگمان]به جای ماهی گیری، چوب ماهیگیری خود را روی آب می بینم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. This company'legacy products has the reinforced plastic fishing pole and the carbon fishing pole.
[ترجمه گوگل]محصولات قدیمی این شرکت دارای میله ماهیگیری پلاستیکی تقویت شده و میله ماهیگیری کربنی است
[ترجمه ترگمان]این شرکت میراث ماهیگیری پلاستیکی تقویت شده و قطب ماهیگیری کربن دارد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. We used a branch as a fishing pole.
[ترجمه گوگل]ما از یک شاخه به عنوان چوب ماهیگیری استفاده کردیم
[ترجمه ترگمان] ما از یه شاخه به عنوان یه چوب ماهیگیری استفاده کردیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. I was looking for a flexible fishing pole at the sporting store.
[ترجمه گوگل]من به دنبال یک چوب ماهیگیری انعطاف پذیر در فروشگاه ورزشی بودم
[ترجمه ترگمان]داشتم دنبال یه چوب ماهیگیری انعطاف پذیر در فروشگاه ورزشی می گشتم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. He set out with the fishing pole on his shoulder.
[ترجمه گوگل]با چوب ماهیگیری روی شانه اش راه افتاد
[ترجمه ترگمان]با چوب ماهیگیری روی شانه او قرار گرفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Phil used a makeshift fishing pole and caught two fish.
[ترجمه گوگل]فیل از یک چوب ماهیگیری موقت استفاده کرد و دو ماهی گرفت
[ترجمه ترگمان]فیل از یک چوب ماهیگیری موقتی استفاده کرد و دوتا ماهی صید کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. Fishing for flashcards use a fishing pole with a magnet and try to catch the flashcard called out by the teacher.
[ترجمه گوگل]ماهیگیری برای فلش کارت از یک میله ماهیگیری با آهنربا استفاده کنید و سعی کنید فلش کارتی را که معلم فراخوانده است بگیرید
[ترجمه ترگمان]Fishing برای flashcards از یک قطب ماهیگیری با آهن ربا استفاده می کنند و سعی می کنند the را که معلم آن ها را صدا می کند بگیرند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The frogfish can change colors to match its surroundings and dangles a "fishing pole" from its head—complete with lure.
[ترجمه گوگل]قورباغه‌ماهی می‌تواند رنگ‌هایش را تغییر دهد تا با محیط اطرافش مطابقت داشته باشد و یک «تیر ماهیگیری» را از سرش آویزان می‌کند که با فریب کامل است
[ترجمه ترگمان]The می توانند رنگ ها را تغییر دهند تا با محیط خود همخوانی داشته باشند و یک \"تیر ماهیگیری\" را از روی سر خود با تطمیع به پایین پرت کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. If people concentrated on the really important things in life, there'd be a shortage of fishing poles. Doug Larson
[ترجمه گوگل]اگر مردم روی چیزهای واقعاً مهم زندگی تمرکز می کردند، کمبود تیرهای ماهیگیری وجود داشت داگ لارسون
[ترجمه ترگمان]اگر مردم روی چیزهای واقعا مهم زندگی تمرکز کنند، کمبود قطب های ماهیگیری وجود خواهد داشت داگ لارسون
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. With your personality, the only thing ( you can reel him in with ) is a fishing pole.
[ترجمه گوگل]با شخصیت شما، تنها چیزی که می توانید با آن بچرخانید، یک چوب ماهیگیری است
[ترجمه ترگمان]با شخصیت شما تنها چیزی که می توانید او را به آن متصل کنید یک قطب ماهیگیری است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Tyson Chandler came to Azeroth after Yao Ming. He liked to fish, eh, without fishing pole.
[ترجمه گوگل]تایسون چندلر بعد از یائو مینگ به آزروت آمد او دوست داشت ماهیگیری کند، آه، بدون چوب ماهیگیری
[ترجمه ترگمان]\"تایسون\" بعد از \"یائو مینگ\" به \"Azeroth\" اومد ماهی را دوست داشت، نه چوب ماهیگیری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. In these days, he noticed an old man holding a fishing pole by the Wei River.
[ترجمه گوگل]در این روزها او متوجه پیرمردی شد که یک چوب ماهیگیری در کنار رودخانه وی در دست داشت
[ترجمه ترگمان]در این روزها او یک پیرمرد را دید که چوب ماهیگیری را در کنار رودخانه وی گرفته بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

چوب ماهیگیری
قلاب ماهیگیری
چوب ماهی گیری
تور ماهیگیری
قلاب ماهی گیری

بپرس