عبارت ( phrase )
• : تعریف: someone in an unsuitable environment or unaccustomed situation.
- Whenever he left the city he felt like a fish out of water.
[ترجمه گوگل] هر وقت شهر را ترک میکرد احساس میکرد مثل ماهی بیرون از آب است
[ترجمه ترگمان] هر بار که شهر را ترک می کرد، مانند ماهی از آب بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
[ترجمه ترگمان] هر بار که شهر را ترک می کرد، مانند ماهی از آب بیرون می آمد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید