fish or cut bait


یاحسابی کوشش کن یا اصلا دست بردار!

جمله های نمونه

1. The boss told him " Quit wasting time! Fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]رئیس به او گفت: "وقت را تلف نکن! ماهی بگیر یا طعمه را ببر
[ترجمه ترگمان]رئیس به او گفت: \" وقت تلف کردن را رها کنید! ماهی و یا طعمه بریده
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. You might tell someone to fish or cut bait if he repeatedly attempts to do something he is unable to do.
[ترجمه گوگل]ممکن است به کسی بگویید اگر مکرراً تلاش کرد کاری را انجام دهد که قادر به انجام آن نیست، ماهیگیری کند یا طعمه را ببرد
[ترجمه ترگمان]اگر او بارها سعی می کند کاری انجام دهد که قادر به انجام آن نیست، ممکن است به کسی بگویید که ماهی بگیرد یا طعمه را برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. He's been promising voters that he'll support gun control, now it's time to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]او به رای دهندگان قول داده است که از کنترل اسلحه حمایت خواهد کرد، اکنون زمان ماهیگیری یا بریدن طعمه است
[ترجمه ترگمان]او به رای دهندگان قول داده که کنترل اسلحه را تامین خواهد کرد، و حالا وقتش است که ماهی بگیرد یا طعمه را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Frank missed football practice so often that he coach told him to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]فرانک آنقدر تمرین فوتبال را از دست داد که مربی به او گفت ماهی بگیرد یا طعمه را ببرد
[ترجمه ترگمان]فرانک خیلی وقت ها تمرین فوتبال را از دست می داد که مربی به او گفته بود که ماهی بگیرد یا طعمه را ببرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Well, I"ve got another customer who wants it, so it"s time for you to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]خوب، من مشتری دیگری دارم که آن را می‌خواهد، پس وقت آن است که شما ماهی بگیرید یا طعمه ببرید
[ترجمه ترگمان]خوب، من مشتری دیگری دارم که آن را می خواهد، بنابراین وقتش است که تو ماهی بگیری یا طعمه را ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Well, I've got the other customer which likes it, so it's time to you to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]خوب، من مشتری دیگری را دارم که آن را دوست دارد، پس وقت آن است که ماهیگیری کنید یا طعمه ببرید
[ترجمه ترگمان]خب، من یه مشتری دیگه دارم که خوشش میاد، پس وقتش رسیده که بری ماهی گیری یا یه طعمه رو ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Son, either go on to college or go out and find yourself a job. It's time to fish or cut bait!
[ترجمه گوگل]پسر، یا به دانشگاه برو یا برو بیرون و برای خودت شغل پیدا کن وقت ماهیگیری یا بریدن طعمه است!
[ترجمه ترگمان]پسرم، یا برو دانشگاه یا برو بیرون و یه کار پیدا کن وقت ماهی است یا طعمه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Charlie, you've had two weeks to decide whether you want in on this deal. Now it's time to fish or cut bait .
[ترجمه گوگل]چارلی، شما دو هفته فرصت دارید تا تصمیم بگیرید که آیا می خواهید وارد این معامله شوید یا خیر اکنون زمان ماهیگیری یا بریدن طعمه است
[ترجمه ترگمان]چارلی، تو دو هفته وقت داشتی تا تصمیم بگیری که این معامله رو می خوای یا نه حالا وقت ماهی است یا طعمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. You have suggested five possible plans, and now it's time to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]شما پنج طرح احتمالی را پیشنهاد کرده اید و اکنون زمان ماهیگیری یا بریدن طعمه است
[ترجمه ترگمان]شما پنج برنامه احتمالی را پیشنهاد کرده اید، و حالا وقت ماهی است یا طعمه
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Mister Wilson, you asked me to hold that red convertible until you made up your mind whether to buy it. Well, I've got another customer who wants it, so it's time for you to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]آقای ویلسون، شما از من خواستید که آن کانورتیبل قرمز را نگه دارم تا زمانی که تصمیم خود را برای خرید آن بگیرید خوب، من مشتری دیگری دارم که آن را می خواهد، پس وقت آن است که شما ماهی بگیرید یا طعمه ببرید
[ترجمه ترگمان]آقای ویلسون، شما از من خواستید که آن ماشین قرمز را نگه دارم تا اینکه تصمیم بگیرید که آن را بخرید یا نه خوب، من مشتری دیگری دارم که آن را می خواهد، بنابراین وقتش است که تو ماهی بگیری یا طعمه را ببری
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The morality probably only lies in your courage to fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]احتمالاً اخلاق فقط در شجاعت شما برای ماهیگیری یا بریدن طعمه نهفته است
[ترجمه ترگمان]شاید اخلاقیات فقط در شجاعت شما برای ماهی یا بریدن طعمه دروغ باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Talking about China, the FastCompany article also mentions he is debating "either fish or cut bait" realizing "if I don't go to China and spend time on the ground, I don't have much more to say.
[ترجمه گوگل]در مورد چین، مقاله FastCompany همچنین اشاره می‌کند که او درباره «یا ماهی یا طعمه برش» بحث می‌کند و متوجه می‌شود که «اگر به چین نروم و وقت خود را روی زمین سپری کنم، چیز بیشتری برای گفتن ندارم
[ترجمه ترگمان]مقاله FastCompany در مورد چین نیز می گوید که او در حال بحث در مورد این موضوع است که چه ماهی و چه طعمه ای برای شکار \" اگر به چین بروم و وقت خود را در زمین بگذرانم، چیزهای بیشتری برای گفتن ندارم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Son, either go to college or go out and find yourself a job. It's time to fish or cut bait!
[ترجمه گوگل]پسر، یا به دانشگاه برو یا برو بیرون و برای خودت شغل پیدا کن وقت ماهیگیری یا بریدن طعمه است!
[ترجمه ترگمان]پسرم، یا برو دانشگاه یا برو بیرون و یه کار پیدا کن وقت ماهی است یا طعمه!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. As far as this deal is concerned, you either fish or cut bait.
[ترجمه گوگل]تا آنجا که به این معامله مربوط می شود، یا ماهی می گیرید یا طعمه می برید
[ترجمه ترگمان]تا آنجا که به این مساله مربوط می شود، شما یا ماهی یا طعمه را می برید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• start the main assignment or continue with the preparations

پیشنهاد کاربران

⭐Fish or Cut Bait⭐
( usually an exclamation )
Make a decision or give someone else a chance
⭐fish or cut bait⭐
INFORMAL•NORTH AMERICAN
stop vacillating and decide to act on or disengage from something
...
[مشاهده متن کامل]

👈🏿 "when it comes to flagging brands, companies are being forced to fish or cut bait"
OxfordDictionary@
⭐fish or cut bait⭐
US informal
used to tell someone to take action or to stop saying that they will
👈🏿 He's been promising voters that he'll support gun control, now it's time to fish or cut bait
CambridgeDictionary@
( idiomatic )
To make a decision, especially after a period of delay; to either take action now or forgo the opportunity
👈🏿 It's time to fish or cut bait: either we buy this house now, or we must start looking for another one
Synonym
⭐shit or get off the pot⭐
Wiktionary. org@
عبارت، با مفهوم فارسی:
*وعده و وعید بسه، عمل کن*
*به عمل کار برآید، به سخنرانی نیست*
❇️PROVERB
❇️SAYING
❇️IDIOM

تصمیم خود را بگیر یا کار را به دیگری بسپار !

بپرس