firstborn

/ˈfɜːrstˌbɔːrn//ˈfɜːstbɔːn/

فرزند ارشد، نخست زاده، ارشد، نخست زاده، فرزندارشد

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: born before any other child or offspring of a parent or parents.
اسم ( noun )
• : تعریف: the first child or offspring of a parent or parents.

جمله های نمونه

1. her firstborn is named jahangir
فرزند ارشدش جهانگیر نام دارد.

2. Some of these would be the firstborn spawn of hybrids, human in looks yet able to procreate a purestrain Stealer.
[ترجمه گوگل]برخی از اینها می‌توانند اولین تخم‌ریزه هیبریدها باشند که ظاهری انسانی دارند و در عین حال قادر به تولید یک دزد ناب هستند
[ترجمه ترگمان]بعضی از این ها اولین فرزندان ارشد دورگه هستند که در عین حال قادر به تولید مثل زاد و ولد هستند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. She possessed unimpeachable status, for she was the Firstborn.
[ترجمه گوگل]او دارای موقعیتی غیرقابل استیضاح بود، زیرا او اولین فرزند بود
[ترجمه ترگمان]او از همه جا خبر داشت، چون داشت می رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. Often, the firstborn are favoured from the moment of birth.
[ترجمه گوگل]اغلب، اولین فرزند از لحظه تولد مورد توجه قرار می گیرد
[ترجمه ترگمان]اغلب، اولین پسری که از زمان تولد به دنیا می آید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. With the birth of his firstborn son, the nobleman had thrown an elaborate party for hundreds of guests.
[ترجمه گوگل]با تولد پسر اولش، آن بزرگوار یک مهمانی مفصل برای صدها مهمان برپا کرده بود
[ترجمه ترگمان]با تولد فرزند نخستین پسرش، آن مرد برای صدها نفر مهمانی درست کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Born in Dublin, in 186 the firstborn of John Butler Yeats and Susan Mary Yeats.
[ترجمه گوگل]در سال 186 در دوبلین متولد شد
[ترجمه ترگمان]در سال ۱۸۶، در سال ۱۸۶ به دنیا آمد و اولین فرزندان جان باتلر ییتس و سوزان مری ییتس ییتس ییتس است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The firstborn gets more attention, more opportunity for responsibility and leadership.
[ترجمه گوگل]فرزند اول توجه بیشتر، فرصت بیشتری برای مسئولیت و رهبری می شود
[ترجمه ترگمان]این اولین بار توجه بیشتر و فرصت بیشتر برای مسئولیت پذیری و رهبری را جلب می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Set apart for the LORD your God every firstborn male of your herds and flocks.
[ترجمه گوگل]هر اولزاده نر از گله و گله خود را برای یهوه خدای خود جدا کنید
[ترجمه ترگمان]خدا را شکر که هر اولین بار فرزندان شما گله و گله های شما را از هم جدا می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. He smote also all the firstborn in their land, the chief of all their strength.
[ترجمه گوگل]او همچنین تمامی نخست‌زادگان را در سرزمین ایشان، و رئیس تمام قوای ایشان، زد
[ترجمه ترگمان]او همچنین تمام the در سرزمین آن ها را شکست و رئیس تمام نیروی خود را شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The sons of Samuel : Joel the firstborn and Abijah the second son.
[ترجمه گوگل]پسران سموئیل: یوئیل اولزاده و ابیا پسر دوم
[ترجمه ترگمان]پسران ساموئل: جوئل ارشد و Abijah پسر دوم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Lk 2:7 And she bore her firstborn son; and she wrapped Him in swaddling clothes and laid Him in a manger because there was no place for them in the inn.
[ترجمه گوگل]لوقا 2:7 و پسر نخست زاده خود را به دنیا آورد و او را در قنداق پیچید و در آخور گذاشت زیرا در مسافرخانه جایی برای آنها نبود
[ترجمه ترگمان]ساعت دو و هفت و هفت فرزند خود را به او رساند و او را در قنداق فرو برد و او را در آخور فرو برد، چون در مسافرخانه جایی برای آن ها وجود نداشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Here, use my firstborn son as a lawn ornament.
[ترجمه گوگل]در اینجا، از پسر اول من به عنوان زینت چمن استفاده کنید
[ترجمه ترگمان] بیا، از اولین پسرم به عنوان زینت چمن استفاده کن
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. Isaac and Rebekah had twin sons, Esau the firstborn and Jacob.
[ترجمه گوگل]اسحاق و ربکا پسران دوقلو داشتند، عیسو اولزاده و یعقوب
[ترجمه ترگمان]اسحاق و ربکا یک پسر دوقلو داشتند که اولین و اولین firstborn و جیکوب بودند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. Of the Shilonites : Asaiah the firstborn and his sons.
[ترجمه گوگل]از شیلونیان: آسایا نخست‌زاده و پسرانش
[ترجمه ترگمان] از \"Shilonites\" - ه برای اولین پسر و پسراش از بین رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• first child born into a family, eldest child, eldest sibling
eldest, first in the order of birth
you can refer to someone's first child as their first-born or their first-born child; a literary word.

پیشنهاد کاربران

فرزند اول ( ارشد ) خانواده
sb’s first child
Ex ) Do first born s develop closer relationship with their parents than their brothers and sisters?

SB'S FIRST CHILD - اولین میوه ی زندگی کسی - فرزند ارشد خانه

بپرس