first rate

/ˈfɜːrstˈreɪt//fɜːstreɪt/

معنی: نخستین درجه
معانی دیگر: درجه ی اول، درجه یک، عالی، خیلی خوب، تراز اول، درجه اول، نخستین درجه عالی، بسیارخوب، کشتی جنگی درجه اول

بررسی کلمه

صفت ( adjective )
• : تعریف: of the highest quality or rank.
متضاد: second-rate, third-rate
مشابه: ace, best, boss, capital, choice, classic, famous, great, prime, prize, royal, superb, superlative, top

- a first-rate writer of novels
[ترجمه گوگل] نویسنده درجه یک رمان
[ترجمه ترگمان] نویسنده رمان های درجه یک
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
قید ( adverb )
• : تعریف: exceptionally; superbly.

مترادف ها

نخستین درجه (اسم)
first rate

انگلیسی به انگلیسی

• top of the line, finest quality, choice, select, excellent, superlative
someone or something that is first-rate is excellent and of the highest quality.

پیشنهاد کاربران

مرغوب
( مثلاً برای خوردنی ها یا پوشیدنی ها )
درجه یک. وقتی بخواهیم بگیم کسی در چیزی درجه یک و خوب هستش.
مثال she is a first rate football player
بالاترین کیفیت
درجه یک /با کیفیت

بپرس