first lady

/ˈfɝːstˈleɪdi//ˈfɜːstˈleɪdi/

(با f و l بزرگ هم می نویسند)، (امریکا) زن رئیس جمهور، زن فرماندار ایالت

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: (often cap.) the wife or official hostess of a chief executive, esp. of the U.S. president.

(2) تعریف: the woman foremost in a specified field, such as politics or medicine.

جمله های نمونه

1. Then there is the problem of what the first lady has done or should do.
[ترجمه گوگل]سپس مشکل این است که بانوی اول چه کرده یا باید انجام دهد
[ترجمه ترگمان]پس مشکل این است که بانوی اول چه کار کرده است و چه باید بکند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. He also hurled other shocking words at the First Lady.
[ترجمه گوگل]او همچنین کلمات تکان دهنده دیگری را به بانوی اول پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]او همچنین سخنان شوکه کننده دیگری را به سمت بانوی اول پرتاب کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The President and First Lady were due back in thirty-five minutes.
[ترجمه گوگل]رئیس جمهور و بانوی اول باید سی و پنج دقیقه دیگر برگردند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور و بانوی اول به مدت سی و پنج دقیقه به عقب بازگشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The First Lady will make an official visit to Haiti.
[ترجمه گوگل]بانوی اول یک سفر رسمی به هائیتی خواهد داشت
[ترجمه ترگمان]بانوی اول سفر رسمی خود را به هائیتی انجام خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The First Lady had an upcoming swing through four cities that required my urgent attention.
[ترجمه گوگل]بانوی اول یک چرخش آینده در چهار شهر داشت که به توجه فوری من نیاز داشت
[ترجمه ترگمان]بانوی اول شاهد حرکت بعدی چهار شهر بود که به توجه مبرم من نیاز داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. Not the First Lady because all she was concerned about was cutting waste and saving taxpayer money.
[ترجمه گوگل]نه بانوی اول زیرا تمام دغدغه او کاهش ضایعات و پس انداز پول مالیات دهندگان بود
[ترجمه ترگمان]بانوی اول نبود، زیرا تنها چیزی که به آن توجه داشت، کاهش ضایعات و صرفه جویی در پول مالیات دهندگان بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. I suggested that the President and the First Lady inspect the summerhouse together.
[ترجمه گوگل]من به رئیس جمهور و بانوی اول پیشنهاد دادم که خانه تابستانی را با هم بررسی کنند
[ترجمه ترگمان]من پیشنهاد کردم که رئیس جمهور و بانوی اول، خانه تابستانی را بررسی کنند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. And so what if the first lady arranged to have the travel staffers fired?
[ترجمه گوگل]و اگر بانوی اول ترتیب اخراج کارکنان سفر را بدهد چه؟
[ترجمه ترگمان]خوب، اگر آن خانم اول ترتیبی داده بود که staffers را اخراج کنند، چی می شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. That El Comandante was smitten by the First Lady was immediately apparent.
[ترجمه گوگل]این که الکوماندانته توسط بانوی اول مورد ضرب و شتم قرار گرفت، بلافاصله آشکار شد
[ترجمه ترگمان]بانوی اول کام لا مورد اصابت گلوله قرار گرفت بانوی اول بلافاصله معلوم شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. The first lady said teachers should be expected to undergo mid-career training and development, as lawyers and other professionals do.
[ترجمه گوگل]بانوی اول گفت که باید از معلمان انتظار داشت که در اواسط شغلی آموزش ببینند و پیشرفت کنند، همانطور که وکلا و سایر متخصصان انجام می دهند
[ترجمه ترگمان]بانوی اول گفت که انتظار می رود که معلمان باید تحت آموزش و توسعه قرار بگیرند، همان طور که وکلا و متخصصان دیگر این کار را انجام می دهند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. The first lady will keep out the January chill with a matching satin cape.
[ترجمه گوگل]بانوی اول با یک شنل ساتن همسان از سرمای ژانویه جلوگیری خواهد کرد
[ترجمه ترگمان]بانوی اول، سرمای ژانویه را با یک شنل اطلس تطبیق خواهد داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The president and the first lady wore purple ribbons on their coat lapels.
[ترجمه گوگل]رئیس‌جمهور و بانوی اول روبان‌های بنفش را روی کت‌های خود می‌بندند
[ترجمه ترگمان]رئیس جمهور و بانوی اول، نوارهای صورتی رنگی روی یقه کتش داشتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. He and the first lady then met privately with individual family members.
[ترجمه گوگل]او و بانوی اول سپس به طور خصوصی با اعضای خانواده ملاقات کردند
[ترجمه ترگمان]او و بانوی اول به طور خصوصی با اعضای خانواده خود ملاقات کردند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. The First Lady was also a highly educated woman.
[ترجمه گوگل]بانوی اول نیز زنی با تحصیلات عالی بود
[ترجمه ترگمان]بانوی اول نیز زن بسیار تحصیل کرده بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• wife of the foremost leader in a country or city; well-known woman in her field
the first lady in a country or state is the wife of the president or state governor.
a woman who is referred to as the first lady of something is considered to be better than any other at the thing mentioned.

پیشنهاد کاربران

بانوی اول، همسر رئیس جمهور ( آمریکا )
The expert or the best
بانوی اول یک سرزمین، ملکه

بپرس