first baseman

بررسی کلمه

اسم ( noun )
• : تعریف: in baseball, the player whose position is at first base when the other team is batting and whose primary function is to defend that base.

- The runner tried to slide in to first base, but the first baseman tagged him out.
[ترجمه گوگل] دونده سعی کرد به پایه اول برود، اما نفر اول او را تگ کرد
[ترجمه ترگمان] دونده سعی کرد تا اول به سمت پایین بلغزد، اما بازیکن اول بازیکن بیس بال او را برچسب زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

جمله های نمونه

1. The first baseman was dumped from the team.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن پایه از تیم کنار گذاشته شد
[ترجمه ترگمان]بازیکن ایستاده اول از تیم اخراج شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. In the spring of 199 Astros first baseman Jeff Bagwell appeared to be on top of the world.
[ترجمه گوگل]در بهار سال 199، اولین بازیکن پایه آستروس، جف بگول، ظاهراً در صدر جهان قرار دارد
[ترجمه ترگمان]در بهار ۱۹۹ فرد آمریکایی، جف Bagwell در صدر جهان ظاهر شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. It'should be the first baseman 's error instead of the batter's base hit.
[ترجمه گوگل]این باید خطای بیسمن اول به جای ضربه بیس خمیر باشد
[ترجمه ترگمان]این بازی باید به جای ضربه زدن به پایه ضربه، اولین بازی (baseman)باشد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. First Baseman - A defensive fielder who plays on or near the first - base bag.
[ترجمه گوگل]First Baseman - یک فیلدباز دفاعی که روی یا نزدیک کیسه پایه اول بازی می کند
[ترجمه ترگمان]درجه اول: بازیکن مدافع که در کیف اول بازی می کند یا نزدیک می شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. He gave the ball a shy to the first baseman.
[ترجمه گوگل]او با خجالتی توپ را به بازیکن پایه اول داد
[ترجمه ترگمان]او به توپ ضربه زد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The batter fouled out to the first baseman.
[ترجمه گوگل]ضربه به بازیکن پایه اول خطا کرد
[ترجمه ترگمان]The به اولین baseman خطا رفت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. The first baseman made 15 putouts.
[ترجمه گوگل]اولین بازیکن پایه 15 پرتاب کرد
[ترجمه ترگمان]بازیکن بیس بال اول ۱۵ putouts داشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. Camilli, 8 was a San Francisco lad who gained fame as a slugging first baseman for the Brooklyn Dodgers.
[ترجمه گوگل]کامیلی، 8 ساله، پسری از سانفرانسیسکو بود که به‌عنوان یک پایه‌دار اول تنبل برای بروکلین داجرز به شهرت رسید
[ترجمه ترگمان]Camilli، ۸ نفر از اهالی سان فرانسیسکو بود که به عنوان بازیکن بیس بال اول برای بروکلین داجرز به شهرت رسید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. So here's my baseball personality test : Are you a chatty first baseman or a sullen shortstop?
[ترجمه گوگل]بنابراین تست شخصیت بیسبال من این است: آیا شما یک پایه اول پر حرف هستید یا یک نفر کوتاه عبوس؟
[ترجمه ترگمان]خب، این تست شخصیت بیس بال من اینه که تو اولین مک baseman یا یه مدافع sullen هستی؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Is he actually going to become a first - time first baseman?
[ترجمه گوگل]آیا او در واقع قرار است اولین بازیکن پایه اول شود؟
[ترجمه ترگمان]آیا او واقعا برای اولین بار اول وقت (baseman)خواهد شد؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Wang started playing baseball in fourth grade, as a pitcher, first baseman and outfielder.
[ترجمه گوگل]وانگ بازی بیسبال را در کلاس چهارم شروع کرد، به عنوان یک پرتاب کننده، اولین بازیکن پایه و بازیکن بیرونی
[ترجمه ترگمان]وانگ شروع به بازی بیسبال در کلاس چهارم کرد، به عنوان یک پارچ، اول بازیکن ایستاده و outfielder
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. The pitcher picked up the soft grounder and could have easily thrown the ball to the first baseman.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده زمین نرم را برداشت و به راحتی می توانست توپ را به بازیکن پایه اول پرتاب کند
[ترجمه ترگمان]پارچ شکلات نرم را برداشت و به آسانی می توانست توپ را به اولین baseman پرتاب کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The pitcher picked up the soft grounder and could easily have thrown the ball to the first baseman . Shaya would have been out and that would have ended the game.
[ترجمه گوگل]پرتاب کننده زمین نرم را برداشت و به راحتی می توانست توپ را به بازیکن پایه اول پرتاب کند شایا بیرون می رفت و این بازی را تمام می کرد
[ترجمه ترگمان]پارچ شیر نرم را برداشت و به راحتی می توانست توپ را به بازیکن پایه اول پرتاب کند Shaya بیرون رفته بود و این کار به بازی خاتمه می داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

پیشنهاد کاربران

بازیکن بیس اول ( بازیکن بیسبال در بیس اول ) / اسم
The first baseman caught the throw

بپرس