firm up

جمله های نمونه

1. This treatment helps tone the body, firm up muscles and tighten the skin.
[ترجمه گوگل]این درمان به تقویت بدن، سفت شدن عضلات و سفت شدن پوست کمک می کند
[ترجمه ترگمان]این درمان به تن کردن عضلات، محکم کردن عضلات و محکم کردن پوست کمک می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

2. I'll phone on the 25th to firm up the details of the meeting.
[ترجمه گوگل]من در روز 25 تماس خواهم گرفت تا جزئیات جلسه را مشخص کنم
[ترجمه ترگمان]من روی ۲۵ ام تلفن می کنم تا جزئیات ملاقات رو ادامه بدم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. Cycling is one of the best ways to firm up your thighs.
[ترجمه گوگل]دوچرخه سواری یکی از بهترین راه ها برای سفت کردن ران ها است
[ترجمه ترگمان]دوچرخه سواری یکی از بهترین راه ها برای محکم کردن ران شما است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. A few weeks of aerobics will firm up that flabby stomach.
[ترجمه گوگل]چند هفته ایروبیک باعث سفت شدن شکم شل می شود
[ترجمه ترگمان]چند هفته ایروبیک بر روی شکم شل شرکت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. Exercise will firm up your muscles.
[ترجمه گوگل]ورزش عضلات شما را سفت می کند
[ترجمه ترگمان]ورزش کردن ماهیچه های شما را تقویت می کند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. exercises to firm up flabby thighs.
[ترجمه گوگل]تمریناتی برای سفت کردن ران های شل
[ترجمه ترگمان]تمرینات خود را انجام دهید تا ران و ران خود را محکم کنید
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Put the mixture somewhere cool to firm up.
[ترجمه گوگل]مخلوط را در جای خنک قرار دهید تا سفت شود
[ترجمه ترگمان] مخلوط از یه جای باحال برای محکم کردن بذار
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. My stomach has begun to firm up since I started exercising.
[ترجمه گوگل]از زمانی که ورزش را شروع کردم شکمم شروع به سفت شدن کرده است
[ترجمه ترگمان]از زمانی که ورزش کردن را شروع کردم، معده ام به هم خورد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. These exercises are designed to firm up saggy bottoms.
[ترجمه گوگل]این تمرینات برای سفت کردن ته‌های آویزان طراحی شده‌اند
[ترجمه ترگمان]این تمرینات برای محکم کردن bottoms saggy طراحی شده اند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. Wish you can benefit from our online sentence dictionary and make progress day by day!
[ترجمه گوگل]ای کاش می توانید از فرهنگ لغت جملات آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه ترگمان]ای کاش شما می توانید از فرهنگ لغت آنلاین ما بهره مند شوید و روز به روز پیشرفت کنید!
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. I will return to Paris tomorrow, if I firm up my air ticket.
[ترجمه گوگل]اگر بلیط هواپیما را قطعی کنم، فردا به پاریس برمی گردم
[ترجمه ترگمان]فردا به پاریس باز خواهم گشت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. We're hoping to firm up the deal later this month.
[ترجمه گوگل]ما امیدواریم که این معامله را در اواخر این ماه محکم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما امیدواریم که این ماه با هم معامله کنیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. We should be able to firm up the agreement today.
[ترجمه گوگل]ما باید امروز بتوانیم توافق را محکم کنیم
[ترجمه ترگمان]ما باید امروز قادر باشیم به توافق برسیم
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. These exercises will firm up those difficult areas of your body.
[ترجمه گوگل]این تمرینات نواحی سخت بدن شما را محکم می کند
[ترجمه ترگمان]این تمرینات آن مناطق سخت بدن شما را محکم خواهند کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

15. Could we have a meeting so we can firm up the details of our agreement?
[ترجمه گوگل]آیا می‌توانیم جلسه‌ای داشته باشیم تا بتوانیم جزئیات توافق خود را مشخص کنیم؟
[ترجمه ترگمان]آیا ما می توانیم جلسه ای داشته باشیم تا بتوانیم جزئیات توافقنامه را محکم کنیم؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• solidify, become more firm; cause to become more firm; settle, make definite, clarify; tone through exercise (i.e. a muscle or part of the body)

پیشنهاد کاربران

سفت شدن
قطعی تر کردن - واضح تر کردن
- قطعی کردن قرارداد، به نتیجه رساندن مذاکره
- عظله سازی

بپرس