firestorm

/ˈfaɪrˌstɔːrm//ˈfaɪrˌstɔːm/

هر چیز شدید و پر حرارت، توفان آتش، توفان آتش زا (که پس از انفجار اتمی به وجود می آید)

بررسی کلمه

اسم ( noun )
(1) تعریف: an intense, widespread fire, caused by heavy conventional bombing or by an atomic explosion.

(2) تعریف: a violent public outburst or disturbance, as of protest.

جمله های نمونه

1. a firestorm of protest and criticism
توفانی آتشین از اعتراض و انتقاد

2. Green's proposal provoked a firestorm of protests.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد گرین طوفانی از اعتراضات را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد گرین، موج اعتراضات را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

3. The speech has resulted in a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی منجر به طوفانی از جنجال شد
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی منجر به طوفان آتشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

4. The court's ruling created a firestorm of criticism.
[ترجمه گوگل]حکم دادگاه طوفانی از انتقادات را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این حکم دادگاه باعث شد تا انتقادات زیادی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

5. The fires combined into a raging firestorm, driving the survivors toward the seawall, where they were struck by the waves.
[ترجمه گوگل]آتش‌سوزی‌ها به طوفان آتش‌سوزی تبدیل شد و بازماندگان را به سمت دیواره دریا سوق داد، جایی که امواج به آنها برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در طوفان شعله ور شد و بازماندگان را به سمت the راند که در آنجا توسط امواج مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

6. The experiments of imageless thought triggered a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]آزمایش‌های تفکر بدون تصویر طوفانی از بحث و جدل را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها of منجر به آتش زدن یک جنجال و جنجال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

7. Yun Mei's request has set a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]درخواست یون می طوفان جنجال برپا کرده است
[ترجمه ترگمان]درخواست یون Mei آتش مناقشات را به آتش کشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

8. The book set off a firestorm of reaction.
[ترجمه گوگل]کتاب طوفانی از واکنش را به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]این کتاب در اثر طوفان به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

9. The agreement to return the money followed a firestorm of criticism and some arm-twisting from New York's attorney general.
[ترجمه گوگل]توافق برای بازگرداندن پول به دنبال طوفان انتقادات و برخی چرخش‌های بازو از سوی دادستان کل نیویورک صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]این توافق برای بازگرداندن پول به دنبال طوفان شدید و برخی از زور بازوی دادستان کل نیویورک به دنبال آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

10. No sooner had we arrived than a firestorm broke out in Arkansas involving the football team.
[ترجمه گوگل]به محض ورود ما طوفان آتش در آرکانزاس درگیر تیم فوتبال شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که ما به راه افتادیم تا یک طوفان بزرگ در ارکانزاس در گرفت و تیم فوتبال را درگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

11. Is the firestorm over open source likely to abate?
[ترجمه گوگل]آیا طوفان آتش از طریق منبع باز احتمالاً کاهش می یابد؟
[ترجمه ترگمان]آیا طوفان بر روی یک منبع باز ممکن است فروکش کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

12. Kennedy handled the firestorm of outrage with self-defeating smugness.
[ترجمه گوگل]کندی طوفان خشم را با خودخواهی خودباختگی اداره کرد
[ترجمه ترگمان]کندی خشم خود را از غرور خود شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

13. The ruling provoked a firestorm.
[ترجمه گوگل]این حکم موجب طوفان آتش شد
[ترجمه ترگمان]این حکم منجر به طوفان آتشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

14. So a major hobby publication like Sports Cards can devote a page to reprint cards without fear of starting a firestorm.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک نشریه سرگرمی بزرگ مانند Sports Cards می تواند یک صفحه را به چاپ مجدد کارت ها بدون ترس از شروع طوفان اختصاص دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نشریه سرگرمی بزرگ مثل کارت های ورزشی می تواند یک صفحه را به منظور تجدید چاپ و بدون ترس از شروع طوفان به چاپ برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید

انگلیسی به انگلیسی

• storm that occurs as a result of a fire
a fire-storm is a fire that is burning uncontrollably in a place that has been bombed.

پیشنهاد کاربران

۱ - موج بسیار داغ حاصل از انفجار
A column of hot air rising above an explosion
۲ - موج یا واکنش تند احساسی که تعداد زیادی از مردم هم سو با هم و بصورت ناگهانی بروز می دهند.
an outbursts of something especially an emothin
...
[مشاهده متن کامل]

Most often a controversial comment on an online social platform kicks up a firestorm of backlash

بپرس