1. a firestorm of protest and criticism
توفانی آتشین از اعتراض و انتقاد
2. Green's proposal provoked a firestorm of protests.
[ترجمه گوگل]پیشنهاد گرین طوفانی از اعتراضات را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]پیشنهاد گرین، موج اعتراضات را برانگیخت
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
3. The speech has resulted in a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]این سخنرانی منجر به طوفانی از جنجال شد
[ترجمه ترگمان]این سخنرانی منجر به طوفان آتشی شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
4. The court's ruling created a firestorm of criticism.
[ترجمه گوگل]حکم دادگاه طوفانی از انتقادات را ایجاد کرد
[ترجمه ترگمان]این حکم دادگاه باعث شد تا انتقادات زیادی ایجاد شود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
5. The fires combined into a raging firestorm, driving the survivors toward the seawall, where they were struck by the waves.
[ترجمه گوگل]آتشسوزیها به طوفان آتشسوزی تبدیل شد و بازماندگان را به سمت دیواره دریا سوق داد، جایی که امواج به آنها برخورد کردند
[ترجمه ترگمان]آتش سوزی در طوفان شعله ور شد و بازماندگان را به سمت the راند که در آنجا توسط امواج مورد حمله قرار گرفتند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
6. The experiments of imageless thought triggered a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]آزمایشهای تفکر بدون تصویر طوفانی از بحث و جدل را برانگیخت
[ترجمه ترگمان]آزمایش ها of منجر به آتش زدن یک جنجال و جنجال شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
7. Yun Mei's request has set a firestorm of controversy.
[ترجمه گوگل]درخواست یون می طوفان جنجال برپا کرده است
[ترجمه ترگمان]درخواست یون Mei آتش مناقشات را به آتش کشیده است
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
8. The book set off a firestorm of reaction.
[ترجمه گوگل]کتاب طوفانی از واکنش را به راه انداخت
[ترجمه ترگمان]این کتاب در اثر طوفان به آتش کشیده شد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
9. The agreement to return the money followed a firestorm of criticism and some arm-twisting from New York's attorney general.
[ترجمه گوگل]توافق برای بازگرداندن پول به دنبال طوفان انتقادات و برخی چرخشهای بازو از سوی دادستان کل نیویورک صورت گرفت
[ترجمه ترگمان]این توافق برای بازگرداندن پول به دنبال طوفان شدید و برخی از زور بازوی دادستان کل نیویورک به دنبال آن بود
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
10. No sooner had we arrived than a firestorm broke out in Arkansas involving the football team.
[ترجمه گوگل]به محض ورود ما طوفان آتش در آرکانزاس درگیر تیم فوتبال شد
[ترجمه ترگمان]طولی نکشید که ما به راه افتادیم تا یک طوفان بزرگ در ارکانزاس در گرفت و تیم فوتبال را درگیر کرد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
11. Is the firestorm over open source likely to abate?
[ترجمه گوگل]آیا طوفان آتش از طریق منبع باز احتمالاً کاهش می یابد؟
[ترجمه ترگمان]آیا طوفان بر روی یک منبع باز ممکن است فروکش کند؟
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
12. Kennedy handled the firestorm of outrage with self-defeating smugness.
[ترجمه گوگل]کندی طوفان خشم را با خودخواهی خودباختگی اداره کرد
[ترجمه ترگمان]کندی خشم خود را از غرور خود شکست داد
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید
13. The ruling provoked a firestorm.
14. So a major hobby publication like Sports Cards can devote a page to reprint cards without fear of starting a firestorm.
[ترجمه گوگل]بنابراین یک نشریه سرگرمی بزرگ مانند Sports Cards می تواند یک صفحه را به چاپ مجدد کارت ها بدون ترس از شروع طوفان اختصاص دهد
[ترجمه ترگمان]بنابراین یک نشریه سرگرمی بزرگ مثل کارت های ورزشی می تواند یک صفحه را به منظور تجدید چاپ و بدون ترس از شروع طوفان به چاپ برساند
[ترجمه شما] ترجمه صحیح تر را بنویسید